ایمان و زندگی اورتودکس
فصل 37 - اعیاد و فصلهای مسیحی
مهمترین تعطیلات مسیحی که مربوط به خداوندگار میباشند، کدامند؟
کلیسای ما با حکمت و تحت الهام روحالقدس
که هادی اوست، تمام وقایع زندگی خداوندگارمان عیسی مسیح را در طول یک سال کامل
مشخص کرده است، از تجسم او «از روحالقدس و مریم باکره» تا رستاخیز و
صعودش به آسمانها. کلیسا این وقایع فوقالعاده و رهاییبخش کل جامعۀ بشری را در
جماعتهای رسمی ایمانداران، در کلیساهای مقدس و با انواع مختلف فعالیتها برگزار
میکند. در مرکز هر مراسمی، آیین نیایش قرار دارد که در آن کل زندگی و کار
خداوندگارْ عیسی مسیح تکرار میشود. ما در آنجا حضور زندۀ او را داریم، چنانکه
بر ما تأیید نموده است: «آمین آمین به شما میگویم... کسی که بدن مرا
میخورَد و خون مرا مینوشد، در من ساکن میشود و من در او.» (یوحنا ٦ :۵۳،
۵۶).
ما در هریک از این اعیاد که در طول سال برگزار میشوند، مانند سایر
مراسم مختلف صرفاً آن واقعه را یادآوری نمیکنیم، بلکه فعالانه در آنها شرکت
میجوییم؛ زیرا این وقایع با ما بیارتباط نیستند. از آنجایی که با تعمید مقدس
با مسیح متحد میشویم، وقایع زندگی او مستقیماً به ما مربوط هستند. قبلاً اشاره
کردیم که از طریق «زمان آیینی» هر آنچه عیسی مسیح به عنوان خدا-انسان دو هزار
سال پیش در جلیل تجربه کرد، برای ما نیز دوباره زنده میشوند تا ما هم شخصاً در
آنها شرکت داشته باشیم. به همین دلیل است که فعل حال و کلمۀ «امروز» در سرودها
و دعاهای این اعیاد متداول میباشند؛ بهعنوان مثال: در عید اعلان یا بشارت: «امروز
جبرائیل خبر خوش را به آن یگانه متبارک میدهد»؛ در عید تولد مسیح: «امروز
از باکره به دنیا آمد...»؛ در روز تعمید عیسی: «امروز طبیعت آبها تقدیس
یافتهاند...»؛ در جمعۀ مقدس و بزرگ: «باکره امروز تو را بر صلیب
میبیند...»؛ در عید قیام: «پِسَخ مقدس امروز به ما داده شده است...»
نقش ایمانداران در تمام این وقایع تاریخ جهان تنها یک تماشاچی نیست که روی
صندلی استادیوم نشسته باشد، بلکه ایشان به میدان میآیند و نقشی فعال در این
اتفاقات ایفا میکنند.
یک بار دیگر سرودهای اعیاد ما را فرا میخوانند: «ای ایمانداران،
بیایید ببینیم مسیح کجا متولد شد. پس بیایید مسیری را که ستاره به ما نشان
میدهد، برویم...» (در روز کریسمس)؛ «بیایید ما نیز مسیح را ملاقات کنیم
و او را با سرودهایی الهامگرفته از خدا دریافت کنیم...» (در عید تقدیم
خداوندگار در معبد)؛ «آنگاه که خداوندگار داشت به استقبال قربانی داوطلبانۀ
خویش میرفت...» (در سه شنبۀ بزرگ و مقدس)؛ «پس بیایید ما نیز با
فکرهایی پاک، با او گام برداریم، با او مصلوب شویم و برای او و لذتهای دنیا
بمیریم، تا با او زیست کنیم...» (در دوشنبۀ مقدس و بزرگ)؛ «هر روز صبح
زود بیدار شویم و در جایگاه مُر سرود تقدیم خداوندگار کنیم و ببینیم که مسیح
نیز...» (دعای صبحگاهی روز رستاخیز)؛ «ای عیسی، ای دوستداشتنیترین که
مادر خدا را که تو را به دنیا آورد غرق در شادی کردی، همچنین شاگردانت را به
هنگام صعودت، ما را نیز لایق شادی آنانی که برگزیدهای بگردان...» (در عید
صعود).
از این چند خط سرود کلیسایی که از اعیاد مختلف گرفته شدهاند، میفهمیم
که زندگیمان با مشارکت هشیارانۀ ما در اعیاد خداوندگارمان، در طول یک سال به
طرز رازآلودی با زندگی مسیح پیوند خورده است و «همچون مسیح»، «همچون خدا»
میشود و تقدیس میگردد.
کلیسای ما این اصل را بنیان نهاده که اعیاد مسیح یا «اعیاد ارباب»- آن
را با این اسم میخوانند[1]- ممکن است
روزهای بیشتری به طول بینجامد تا تاٴثیرعمیقتر و بیشتری بر زندگی ایماندار
داشته باشند.
از این رو، قبل و بعد از عید اصلی، روزهای پیش از عید و پس از عید را
داریم. هر چقدر آن واقعه بزرگتر باشد، مراسم آن روزهای بیشتری به طول
میانجامد. کلیسا برای حمایت ایمانداران در نبرد روحانی و رساندن منفعت بیشتر
به ایشان، قبل از «اعیاد ارباب»، یک دورۀ روزه را تعیین کرده است.
دو «چرخه» یا فصل بزرگ از «اعیاد ارباب» وجود دارد، که یکی از آنها بر
ولادت مسیح و دیگری بر مصلوب شدن و رستاخیز او تمرکز دارد. سایر اعیاد
خداوندگار کوتاهتر هستند و دورۀ پیش و پس از عید هر کدام به مدت یک هفته به طول
میانجامد.
بیایید دو فصل را با جزئیات بررسی کنیم.
دورۀ ۱:
تعطیلات مربوط به ظهور الهی مسیح بر روی زمین.
کریسمس (عید میلاد)
تجسم شخص دوم تثلیث اقدس، پسر و کلمۀ خدا، به لحاظ رهایی و نجات، از
بیشترین اهمیت برای انسان برخوردار است. پدران کلیسا که در این واقعۀ غیرقابل
درک کَند و کاو نمودهاند، هدف آن را در دو جمله تعریف کردهاند: «خدا انسان شد
تا انسان خدا شود.» کلیسا برای آمادگی روحانی ایمانداران یک دورۀ چهل روزه برای
روزه تعیین کرده که قبل از ۲۵ دسامبر، یعنی عید کریسمس برگزار میشود. این دوره
پس از عید فیلیپس رسول یا ۱۵ نوامبر برگزار میشود. از تاریخ ۲۱ نوامبر، ورود
مادر خدا به معبد جشن گرفته میشود که به آن
Katavasies[2]
Christmas میگویند («مسیح
تولد یافته؛ او را جلال دهید...»)، در حالی که
از ۲۶
نوامبر
[3]Kontakion
Christmas- مراسم قبل از عید- («امروز باکره برای تولد وصف ناشدنی کلمۀ ازلی
به غار میرود...») شروع به تغییر یافت. از بیستم دسامبر، یا یکشنبۀ قبل از
میلاد مسیح، سرودهای پیش از ایام کریسمس در مراسم مقدس رایج هستند که در روز
اصلی عید به اوج خود میرسند و تا ۳۱ دسامبر ادامه مییابند.
در ابتدا، ولادت مقدس عیسی و اعیاد ظهور مقدس تحت عنوانی گستردهتر
یعنی «ظهور»[4]
و در همان روز یعنی ششم ژانویه برگزار میشدند. این جشنها به مدت هشت روز ادامه
داشت و هدف از آن تمجید از این بود که عیسی، کسی که با فروتنی در بیتلحم متولد
شد و در آخور خوابید، همان پسر محبوب خدای پدر است، همانطور که در تعمید پسر در
رود اردن، صدایی آسمانی این حقیقت را آشکار نمود. همۀ ما باید مطیع این مسیح
موعود و نجاتدهندهمان باشیم. دو تعطیلی مهم در قرن چهارم تعیین شده بود تا به
هر یک از این وقایع بزرگ تاٴکید بیشتری شود.
ظهور مقدس (یا تجلی)
کلیسا همچنان روز ظهور را در
تاریخ ششم ژانویه جشن میگرفت، در حالی
که بعد از توافق کلیسای شرق و غرب که تا سال ۱۰۵۴ متحد و یکپارچه بود، مشخص شد
که کریسمس باید در ۲۵ دسامبر برگزار شود.
این دو عید بزرگ در جلسات مقدس، ترتیب مشابهی را حفظ نمودند که البته
سرودهایی با مضامین متفاوت را در خود جای دادند. بین این دو تعطیلی- اول
ژانویه- عید ختنۀ عیسی اضافه شده است.
در دوم ژانویه دورۀ پیش از عید ظهور شروع میشود. این روز را از ششم-
روز اصلی عید- تا چهاردهم ماه، یعنی هنگامی که چرخۀ این فصل از عید به پایان
میرسد، جشن میگیرند.
در خصوص دورۀ روزه باید بگوییم که قبل از کریسمس یک چلۀ سبک وجود دارد.
از روز ورود مادر خدا به معبد در ۲۱ نوامبر تا ۱۷ دسامبر،
Typikon یا کتاب مقررات اجازۀ «مصرف ماهی» را صادر میکند. در روز کریسمس-تا
عید ظهور- هیچ نوع روزهای وجود ندارد، به جز شب ظهور یعنی پنجم ژانویه که یک
روزۀ سخت (خشک) برگزار میشود.
دورۀ کوتاه بین کریسمس و ظهور «دورۀ دوازده روز مقدس»(Dodekaēmeron)
نامیده میشود که ارتدوكس ها با
تاٴکیدی خاص این روز را جشن میگیرند.
دورۀ دوم:
مصائب و رستاخیز مقدس مسیح
مصلوب شدن و رستاخیز خداوندگار شالودۀ نجات کل بشر و دنیا را تشکیل
میدهد. موعظۀ رسولان بر این دو محور میچرخد. عیسای مسیح به عنوان یک انسان به
روی زمین نیامد تا فقط برای ما بمیرد، بلکه آمد تا با رستاخیز پرجلال خود، قدرت
شیطان و مرگ را مغلوب سازد و ما را در پیروزی خویش شریک سازد. رستاخیز
خداوندگار شالودۀ محکم ایمان ما
به او، و نجاتمان را تشکیل میدهد. پولس رسول در این زمینه بسیار مصمم و قطعی
سخن گفته، میفرماید: «و اگر مسیح برنخاست، هم وعظ ما باطل است، هم ایمان
شما. بهعلاوه، برای خدا شاهدان دروغین محسوب میشویم، زیرا دربارۀ او شهادت
دادهایم که مسیح را از مردگان برخیزانید» (۱-قرنتیان ١٥ :۱۴-۱۵). سپس به
ما اطمینان داده، میفرماید: «امّا مسیح براستی از مردگان برخاسته و نوبر
خفتگان شده است» (۱-قرنتیان ١٥ :۲۰).
کلیسا از همان بدو تاٴسیس، دو واقعۀ رهاییبخش برای دنیا را معرفی
میکند که مهمتر از آنها چیزی نیست؛ این دو، کانون پرستش مسیحی را تشکیل
میدهند. نخستین واقعۀ زندگی خداوندگار که مسیحیان اورشلیم از همان ابتدا آن را
جشن میگرفتند، رستاخیز مسیح بود؛ البته نه فقط یکبار در سال بلکه هر یکشنبه آن
را جشن میگرفتند. همین رسم تا به امروز برقرار است و تا پایان دنیا نیز برگزار
خواهد شد. کلیسای ارتدوكس رستاخیز خداوندگار را هر یکشنبه و در پنجاه یکشنبۀ
سال، به جز یکشنبۀ نخل و پنطیکاست جشن میگیرد. به همین دلیل است که سرودهای
دعای شامگاهی شنبه و دعاهای صبحگاهی یکشنبه به صلیب و رستاخیز اشاره دارند.
یکشنبهها در طول مراسم دعای صبحگاهی، متونی را به ترتیب از انجیل میخوانند-
متون مخصوص دعای صبح که تعدادشان ۱۴تاست- و مضمون همگی آنها رستاخیز است. در
پایان هر متن دعای رستاخیز را میخوانند: «رستاخیز مسیح را شاهد بودیم...»
بعدها، تحت هدایت روحالقدس، دورهای طولانی متشکل از ده هفته برای
آمادگی روحانی ایماندار و مشارکتش در رنج الهی شکل گرفت. برای جشن گرفتن
رستاخیز و صعود مسیح به آسمان یک دورۀ هفت هفتهای مقرر گردید که پس از آن،
نزول روحالقدس و پنطيكاست برگزار میشود.
بیایید نگاهی دقیقتر به این دورهها بیاندازیم.
۱. «تریودیون (Triodion )
تمام مراسم الهی به همراه سرودها و دروس مقدس این دورۀ طولانی که با
رستاخیز مسیح پایان میپذیرد، در یک کتاب کلیسایی تحت عنوان «تریودیون» (Triodion
= سه
قطعه) گنجانده شده، همانطور که کاننهای دعاهای عصرگاهی حاوی سه قطعه میباشند،
نه نُه قطعه، چنانکه به طور معمول وجود دارد. این دوره به سه بخش تقسیم میشود:
چهار یکشنبۀ «تریودیون»
چهل روز روزه از ایام روزۀ بزرگ که پس از آن میآیند و
هفتۀ بزرگ و مقدس
«تریودیون» با
سرودهایی که به پشیمانی و ندامت ختم میگردد و همچنین درسهای تاٴثیرگذار
کتابمقدسیاش، از ایماندار دعوت میکند که خود را از امیال نَفْسانی آزاد کند،
امیالی که وی را از مسیح که منشاء شادی است دور میسازند. همچنین،
«تریودیون» با فیض آیینهای مقدس و دعای بیوقفه، از ایماندار دعوت میکند
که به نبرد خود ادامه دهد تا توبهای حقیقی را تجربه کند و از این رو لایق
فردوس گردد. هر یکشنبه، پس از خواندن متونی از انجیل، سرودهایی تکاندهنده
میخوانیم: «ای تو که بخشندۀ حیات هستی، دروازههای توبه را به روی من بگشا...»
نخستین یکشنبۀ «تریودیون»:
یکشنبۀ خراجگیر و فریسی
در نخستین یکشنبۀ «تریودیون» کلیسا با خواندن مثل خراجگیر و فریسی
(لوقا ١٨ :۱۰-۱۴) میوۀ فروتنی را به بار میآورد. این فضیلت، انسان را شبیه
خدا میکند و غرور و خودخواهی را که دلیل خروج آدم و حوا از فردوس بود، نکوهش
میکند.
دومین یکشنبۀ «تریودیون»
یکشنبۀ پسر گمشده
در دومین یکشنبه، محبت بیکران پدر و تصمیم جسورانۀ پسر گمشدۀ مَثَل
عیسی مبنی بر بازگشت به خانۀ پدر، توبۀ صادقانه و فروتنانۀ وی و شروع یک زندگی
جدید (لوقا ١٥ :۱۱-۳۲) موضوعاتی هستند که ما را تکان میدهند. حتی به بزرگترین
گناهکاران جراٴت میبخشد که راه بازگشت یعنی راه توبه را در پیش گیرند.
سومین یکشنبۀ «تریودیون»:
یکشنبۀ
Meat
Fare (حذف
گوشت)
سومین یکشنبه «یکشنبۀ
Meat Fare» نامیده میشود، زیرا آخرین روزی است که مصرف گوشت مجاز میباشد. در
این یکشنبه، خداوندگار از طریق درس انجیل (متی ٢٥ :۳۱-۳۶) که در کلیساهای مقدس
میخوانیم، تمام اموری را که قرار است به هنگام بازگشتش اتفاق بیفتد و همچنین
مِلاکی را که بر طبق آن جهان را (در روز داوری) داوری خواهد نمود، آشکار
میسازد. این درس با تصاویری واضح بر بالاترین ارزش عملی محبت به تمام انسانها
تاٴکید میکند. خداوندگار هرگونه همدردی ما نسبت به بیماران، فقرا، گرسنگان و
سایر مردمی که رنج میکشند را همدردی نسبت به خود میداند، حتی اگر یک لیوان آب
بدهیم، و بهعنوان پاداش، ما را از نیکوییهای فناناپذیر پادشاهی جاودانش
بهرهمند خواهد ساخت.
یکشنبۀ چهارم «تریودیون»:
یکشنبۀ
Cheese Fare (حذف
لبنيات)
در آخر، یکشنبۀ چهارم «تریودیون» که به «یکشنبۀ
Cheese Fare» معروف است (متی ٦ :۱۴-۲۱)، همان یکشنبهای است که یک روز پس از آن،
دورۀ چهل روز روزه آغاز میشود. این یکشنبه فردوسِ از دسترفته، نااطاعتی آدم و
حوا نسبت به فرمان خدا و پیامدهای اسفباری که این نافرمانی برای کل بشر و
همچنین تمام خلقت داشت را به یاد ما میاندازد. بدین نحو نسبت به آنچه پولس
رسول بر آن تاٴکید نمود، هشیار میگردیم: «اگر کسانی که کلام خدا را دریافت
کردند از آن سرپیچی و نافرمانی کردند... پس ما چه راه گریزی خواهیم داشت اگر
چنین نجاتی عظیم را نادیده بگیریم؟» (م.ک. عبرانیان ۲:۲-۳). لذا، درس این
روز که از نامه به رومیان گرفته شده، ما را اینچنین ترغیب میکند: «پس
بیایید اعمال تاریکی را به سویی نهیم و زرۀ نور را در بر کنیم... عیسى مسیحِ
خداوندگار را در بر کنید و در پی ارضای امیال نَفْس خود مباشید»، و علاوه
بر این «برادر خود را داوری نکنیم» (رومیان ١٣ :۱۲-۱۴، ١٤ :۳-۴).
در پایان دعای شامگاهی و مقدس این یکشنبه، «جلسۀ بخشش» برگزار میشود
که در طول آن روحانیون و اعضای عادی نسبت به یکدیگر طلب بخشش میکنند. بخشش یک
پیشفرض اساسی است تا دعای ما و هر چیزی که به خدا تقدیم میکنیم، مورد پذیرش
او قرار گیرد، مطابق با فرمان خداوندگارمان: «پس اگر هنگام تقدیم هدیهات بر
مذبح، به یاد آوردی که برادرت از تو چیزی به دل دارد، هدیهات را بر مذبح
واگذار کن و نخست برو و با برادر خود آشتی کن و سپس بیا و هدیهات را تقدیم نما»
(متی ٥ :۲۳-۲۴).
نام
Great
Lent
برمیگردد به قرن چهارم. در طول چهل روزی که این دوره به طول میانجامد، نبرد
روحانی ایماندار با روزۀ سخت، دعای بیشتر، جلسات مقدس بیشتر و طولانیتر، توبه،
اعتراف و مشارکت مداوم در عشای ربانی، شدیدتر میگردد. این ایام روزه، از
دوشنبه- پس از یکشنبۀ
Cheese Fare که
«دوشنبۀ پاک» نیز نامیده میشود- آغاز میگردد و روز جمعه قبل از یکشنبۀ نخل به
پایان میرسد.
با اینکه ایام روزه ایام ماتم است، با این حال یکشنبهها واقعۀ
مسرتبخش رستاخیز جشن گرفته میشود. به همین دلیل است که شنبهها و یکشنبهها
را سخت روزه نمیگیرند و اجازه دارند که در وعدههای غذایی خود روغن زیتون مصرف
کنند. البته در بین سرودهای رستاخیزی که در دعاهای عصرگاهی شنبه و دعاهای
صبحگاهی یکشنبه خوانده میشود، دعاهای مخصوص فصل نیز گنجانده میشوند. در طول
این پنج یکشنبه، کلیسا آیین نیایش قدیسْ باسیل کبیر را برگزار میکند که در
مقایسه با آیین معمولْ یعنی آیین قدیسْ کریسوستوم طولانیتر است، در حالی که در
شنبههای ایام روزه بزرگ، آیین نیایش قدیسْ یوحنای زرين دهان (کریسوستوم)
برگزار میشود.
به مسیحیان توصیه میشود که در طول این دوره، سرودهای نیایش فوقالعادۀ
کلیسا را بخوانند: «میدان ورزشیِ فضیلتها هماینک باز است؛ کسانی از شما که
میخواهند تمرین کنند، وارد شوند، و جنگ نیکوی روزه را در پیش گیرند...»؛ «زمان
یک زندگی همراه با نبردهای روحانی، پیروزی بر دیوها و متانت و جدیت کاملاً مجهز
فرا رسیده است...»، «بیایید با ایستادگی در دعا و تضرع، امیال نفسانی را
فروبنشانیم...» سرودها اغلب با این چشمداشت و امید پایان میپذیرند که «خداوندا...
ما را شایستۀ ستایش و تکریم رنجها و رستاخیز مقدست بگردان، تو که دوستدار
انسانها هستی.»
در طول این دوره، هر روزه و به دفعات بسیار، از عهدقدیم و بهخصوص کتاب
مقدس مزامیر استفاده میشود.
الف. سرويس هاى مقدس ایام روزه بزرگ
سرويس مفصّل پس از شام (Mega Apodeipnon)
در عصرهای ایام روزه بزرگ به جای «سرويس کوتاه پس از شام»،
سرويس«مفصّل» و طولانیتر خوانده میشود. این كونتاين ها حاوی سرودهایی است
برگرفته از عهدقدیم و همچنین سرودهای دیگری که مسیحیان اولیه در دوران
«کاتاکومبها» (دخمههای زیرزمینی) میخواندند، مانند: «خدا با ماست؛ ای
امتهای خدانشناس این را بدانید و مغلوب شوید زیرا خدا با ماست»؛ یا «ای
صاحبِ قدرتها [قدرتهای فرشتهای] با ما باش زیرا در غمها به جز تو یاوری دیگر
نداریم؛ خداوند قدرتها بر ما رحم کن.»
کانُن بزرگ
در طول چهار روز نخست از هفتۀ اول روزه و عصرِ چهارشنبۀ هفتۀ پنجم،
همراه با کتاب «جلسۀ پس از شام» مقدسترین کانن بزرگ قدیسْ اندریاس، اسقف کریت
(یکی از جزایر یونان/م.) خوانده میشود. این متن به شکلی شعرگونه نمونههایی از
مردم عهدقدیم و جدید را نشان میدهد که از قانون و شریعت خدا تخطی کردند و
پیامدهای اسفبار اعمالشان را نیز به نمایش میگذارد. در عین حال، شخصیتهای
مقدسی را که مورد احترام و تکریم خدا بودند، نیز به روشنی نشان میدهد. بند
کوتاه
(kontakion) کانُن بزرگ
کاملاً تکاندهنده است: «ای جان من، ای جان من، بیدار شو؛ چرا خوابیدهای؟
پایان نزدیک است و تو مضطرب خواهی شد. پس بیدار شو تا مسیح، آن خدا، که همه جا
حاضر است و همه چیز را پر میسازد، بر تو رحم فرماید.»
آیین نیایش هدایای گرانبها و از پیش تقدیسیافته
برای اینکه ایمانداران بیشتر در عشای ربانی شرکت کنند، هر چهارشنبه و
جمعۀ ایام روزه بزرگ، آیین نیایش هدایای گرانبها و از پیش تقدیسیافته برگزار
میشود. در طول ورود هدایای گرانبها، به جای سرود کروبی، سرود دیگری خوانده
میشود که حس پشیمانی عمیقی در جماعت ایجاد میکند و ایمانداران را برمیانگیزد
تا با اشتیاقی مقدس آمده، عشای ربانی را دریافت کنند: «حال، قدرتهای آسمان
به شکلی نامرئی در درون ما خدمت میکنند. به هوش باشید، پادشاه جلال وارد
میشود. هان! ببین که قربانی رمزآلود، و تکمیلشده وارد میشود! بیایید با
ایمانی قوی و پرشور نزدیک آییم، باشد که در حیات جاودان شریک شویم. هللویا.»
سرود آکافيست
از قرن هفتم و به دلایل تاریخی، مقرر شده بود که در طول ایام روزه
بزرگ، سرود آکافيست (Akathyst= یعنی ایستاده یا بدون نشستن) با آیین و تشریفات به «مادر خدا» تقدیم
و خوانده شود، آن هم بهعنوان راهی برای قدردانی از بزرگترین بانو بهخاطر
نجات معجزهآسای شهر قسطنطنیه (پایتخت روم شرقی که امروز استانبول نامیده
میشود) که در ۶۲۶ به دست لشکر بربرها، موسوم به «آوار» محاصره شده بود. این
مراسم مقدس که در واقع سرودهایی هستند برآمده از حس قدردانی و تشکر ایمانداران
نسبت به «مادر خدا» به خاطر اینکه در برابر دشمنان نامرئی از ایشان حفاظت به
عمل میآورد، از قرنها پیش تا به امروز همچنان ایمانداران را تکان میدهد. از
این رو ایشان عصرهای جمعۀ ایام روزه بزرگ به کلیساها میآیند تا سرود
فوقالعادۀ
[5]troparia را بخوانند و «درودهای»
مکرر خود را به مادر بزرگوار و مهربان بفرستند.
ب. یکشنبههای ایام روزه بزرگ
یکشنبۀ ارتدوكسى
در نخستین یکشنبۀ ایام روزه بزرگ، کلیسا بازگشت مجدد آيكون هاى (شمائل
هاى) مقدس و پیروزی ارتدوكسى (راست دينى) بر بدعتها را جشن میگیرد، اموری که
برای قرنها کلیسا را مورد زحمت و آزار قرار داده بود.[6] به همین
دلیل است که در این روز جشن و شادی برقرار است و شمائل مقدس را به شکلی
دستهجمعی و پیروزمندانه در اطراف ساختمان کلیسا حرکت میدهند. درسهای
کتابمقدس و سرودها نیز بر قدرت و نتایج فوقالعادۀ ایمانی که پرشور و حرارت
است، تاٴکید میکنند.
یکشنبۀ قدیس گریگوری پالاماس
در یکشنبۀ دوم، کلیسا زحمات
ریاضتکشانۀ قدیس گریگوری پالاماس، اسقف اعظم تسالونیکی[7] را به
تصویر میکشد، کسی که خود را بهعنوان «شخصیت برجستۀ ارتدوكسى، حامی کلیسا،
زیبایی رهبانی... و واعظ فیض» متمایز نمود.
یکشنبۀ تکریم صلیب مقدس
در یکشنبۀ سوم که
اواسط ایام روزه بزرگ میباشد، صلیب مقدس مسیح را به مرکز کلیساها میآورند، پس
از آن، «تکریم صلیب مقدس» انجام میشود، همانطور که اسم این عید نشان میدهد.
ایمانداران با احترامی عمیق برای ستایش و تکریم صلیب مقدس جلو میآیند تا از آن
قوت و فیض بیابند و بدین ترتیب بتوانند نبردهای روحانی و پیروزمندانۀ خویش را
ادامه دهند، پاک شوند و شایستۀ محترم شمردن رنج مقدس و رستاخیز پرجلال مسیح
گردند.
یکشنبۀ قدیس (يوحنا) جان کلیماکوس[8]
کلیسا در چهارمین یکشنبه، شخصیت مقدس هوسیوس يوحنا، راهب بزرگ صومعۀ
مقدس سینا را معرفی میکند که کتابی عمیقاً روحانی به نام نردبان فردوس
را به رشتۀ تحریر درآورده است. این کتاب تلاش جنگجویانۀ یک مسیحی را در خلاص
شدن از اغراض نفسانی، فسق و فجور بشری و کسب فضائل مسیحی توصیف میکند، فضائلی
که به همراه فیض مسیح به انسان کمک خواهد کرد که به آسمان صعود کند. این کتاب
«نردبان» نامیده شده (به یونان،
Climax)، زیرا نویسنده
در سی فصل متوالی مراحل صعود روحانی و کامل شدن [یا تقدیس] ایماندار را تشریح
میکند، بهگونهای که انگار اینها سی پلۀ یک نردبان میباشند. او ایدۀ نردبان
را از رؤیای یعقوب الهام گرفته بود (م.ک. پیدایش ٢٨ :۱۲)، در حالی که ایدۀ سی
پله را از زندگی عیسی برگرفت که در سی سالگی کار رهاییبخش خود را برای کل دنیا
آغاز کرد. این کتابی است که نه تنها افراد جامعۀ رهبانی، بلکه همۀ ایمانداران
باید بخوانند.
یکشنبۀ قدیس مريم مصرى
پنجمین و آخرین یکشنبۀ ایام روزه، روز قدیس ارجمند مريم (Hosia) مصری است که به تنهایی در بیابان و با داشتن یک زندگی توبهکارانه،
نبردهای روحانی طولانی و سختی را پشت سر گذاشت و قدیس شد.[9] الگوی او
هر ایمانداری را ترغیب میکند که نبردی سرسختانه برعلیه اغراض نفسانی خود در
پیش گیرد و استوار در مسیر توبه گام بردارد.
ایام روزه بزرگ در روز
جمعه، پس از یکشنبۀ پنجم به اتمام میرسد.
شنبۀ ایلعازر- یکشنبۀ نخل
در روز شنبهای
که پس از پنجمین یکشنبۀ ایام روزه بزرگ میآید(روز قدیس ارجمند مريم مصری)،
زنده شدن ایلعازر از مردگان، و در روز یکشنبه، ورود مظفرانۀ عیسی به اورشلیم را
جشن میگیریم.
سرويس هاى مقدس هفتۀ مقدس عصر یکشنبۀ نخل شروع میشوند.
هفتۀ مقدس و بزرگ
هفتۀ قبل از عید قیام- پیشاپیش، یعنی از نخستین سالهای مسیحیت- نام
«هفتۀ مقدس و بزرگ» را دریافت کرد. قدیس یوحنای زریندهان (کريسوستوم) با بیان
این موضوع که در طول این هفته، وقایع بزرگ و توصیفناپذیری رخ دادند، این عنوان
را شرح میدهد. در طول این هفته «مرگ خاموش گردید، لعنت فرونشست، ظلم و ستم
شیطان برچیده شد، ابزار و آلات او غارت شد و آشتی خدا با انسان محقق گشت.»[10]
روزۀ هفتۀ مقدس یکی از قدیمیترین روزهها میباشد که ظاهراً از سوی
رسولان مقدس پایهگذاری شد. مسیحیان اولیه مراقب بودند که خودشان را با کارهایی
که ایشان را از شرکت در جلسات آیینی (synaxeis) بازمیدارد، مشغول نکنند، جلساتی که در آن میآموختند «او که رنج
کشید و از مردگان برخاست، کیست.»[11]
یکشنبۀ مقدس
در روز دوشنبۀ مقدس، کلیسا یوسف حاضر را بهعنوان «شایستهترین» معرفی
میکنند، زیرا کلیسا پسر یعقوب را بهلحاظ نیکویی نمونۀ اعلای مسیح نامیده است.
برادرانش از روی حسادت او را اسیر کرده، در چاهی انداختند و سپس به عنوان برده
فروختند. اما او به شخصیتی سلطنتی در مصر تبدیل گشت و قوم خود را از گرسنگی و
قحطی نجات داد. هموطنان مسیح نیز که یهودی بودند از وی تنفر داشتند. شاگردش او
را به سی سکۀ نقره فروخت. او را در مقبرهای تاریک گذاشته و آن را مهر و موم
کردند. اما او که قادر مطلق است، از قبر برخاست، پادشاه مصرِ نمادین شد و
بهعنوان خیرخواهترین شخص، ما را از گرسنگی روحانی نجات داد؛ او ما را با
«خوراک» آیینی سیر میسازد، و از نان حیات، نان آسمانی و بدن و خون خویش
به ما میدهد.
از عصر یکشنبۀ نخل، زمانی که جلسۀ دعای صبحگاهی دوشنبۀ مقدس برگزار
میشود، تا چهارشنبۀ مقدس شمائل مسیحِ داماد در مرکز کلیساها به نمایش گذاشته
میشود. سرودهای رسمی را نیز میخوانند، سرودهایی مانند «بههوش باشید،
داماد در نیمههای شب میآید...» و سرود
exaposteilarion[12]: «ای نجات
دهندۀ من، تالار تو را آراسته میبینم... و جامۀ عروسی ندارم که داخل شوم...»
سهشنبۀ مقدس
مفهوم نمادین مسیح بهعنوان داماد جانهای ما، از مَثَلِ ده باکره گرفته
شده که خود را برای استقبال از داماد آماده میکردند. این درس مربوطه (متی ٢٥
:۱-۱۳) که آن را در سهشنبۀ مقدس میخوانند، با نصیحت خداوندگار پایان
میپذیرد، که فرمود: «پس بیدار باشید، چون از آن روز و ساعت خبر ندارید»،
بدین معنا که پسر خدا برای داوری جهان میآید.
بنابراین، مفهومی که بر درسها و سرودهای سهشنبۀ مقدس غالب است، آمادگی
روحانی ما ایمانداران میباشد، تا با شمعهای فضیلت و اعمال محبتآمیز، شعلۀ ما
همواره روشن باشد و با اشتیاقی مقدس منتظر آمدن خداوندمان باشیم، کسی که در
تالار عروسی آسمانیاش ما را خواهد پذیرفت، یا به بیانی دیگر، در پادشاهی
جاودان خویش.
چهارشنبۀ مقدس
در چهارشنبۀ
مقدس، تمایزی ایجاد میشود بین شاگردی که به عیسی خیانت کرد و زن گناهکاری که
توبه کرد و به نشانۀ قدردانی از بخششی که از خداوندگار دریافت کرد، آمده و عطری
بسیار گرانبها بر سرش ریخت (متی ٢٦ :۶-۱۶). سرودهای تاٴثربرانگیز با این کلمات
پایان میپذیرند: «چه وحشتناک بود شتابزدگی او! چه عظیم بود توبۀ او...»
(Idiomelon، بخش اول).
در چهارشنبۀ مقدس، راز تدهین مقدس برای تمام ایمانداران انجام میشود
تا پس از اعترافی که قبل از آن انجام میشود، بتوانند فارغ از بیماری جسمی و
روحی، برای عشای ربانی جلو بیایند.
پنجشنبۀ مقدس
در پنجشنبۀ مقدس، سرودها و متون مقدسی که قرائت میشوند، به «شستشوی
مقدس» (شستشوی پای شاگردان به دست خداوندگار)، شام آخر، دعای عیسی در باغ
جتسیمانی و خیانت [یهودا] اشاره دارند.
در آیین نیایش قدیسْ باسیل کبیر، درسی که از رسولان میخوانیم، بر
ضرورت آمادگی مناسب ایمانداران برای اجرای راز سپاسگزاری مقدس که خداوندگار در
شب پنجشنبه به شاگردانش سپرد، تاٴکید میکند.
در شب مقدس پنجشنبه، مراسم رنج مقدس اجرا میشود که در طول آن دوازده
درس مرتبط از چهار انجیل مقدس را میخوانند. ایمانداران با احساس و احترام برای
تکریم مسیح مصلوب میآیند و کلیساها را پر میسازند. این مراسم مقدس و
تکاندهنده متعلق به مراسم دعای صبحگاهی جمعۀ مقدس میباشند، اما در کلیساهای
ناحیهای این مراسم شب قبل (پنجشنبه) برگزار میشود تا ایمانداران راحتتر
بتوانند شرکت کنند. با این همه، مراسم طولانی دیگری نیز در جمعۀ مقدس برگزار
میشوند.
جمعۀ مقدس
در جمعۀ مقدس، هیجان و نیایش به نقطۀ اوج خود میرسد، زیرا ایمانداران
میآیند تا پاهای خونین خداوندگار را بر صلیب واقع در مرکز کلیسا ستایش و تکریم
کنند، در حالی که تاجی از خار بر سر دارد و پهلوی او با نیزه زخمی شده است.
قرائت متون مقدس از عهدقدیم، از پیش اعلان نمودن رنجهای مقدس مسیح موعود با
جزئیات، قرائت متون انجیل و سرودهای تاٴثربرانگیز، به ایمانداران کمک میکند که
زندگی او را تجربه نمایند، به بیان
synaxar «رنجهای
مقدس، رهاییدهنده و مهیب خداوندگار، خدا و نجاتدهندهمان عیسی مسیح: آب دهان
انداختن بر او، تازیانه و سیلی خوردن، تحقیر و تمسخر شدن، خرقۀ ارغوانی، چوب،
اسفنج، سرکه، میخها، نیزه و نهایتاً صلیب و مرگ که او با کمال میل برای ما
متحمل گردید.» هر کسی که در درد و رنج مسیح، داماد رنجدیدهاش شرکت میکند،
در احساساتی عمیق و سرشار از قدردانی نسبت به نجاتدهندهاش غرق میشود و امور
دنیوی در این تفکر جایی ندارند. همۀ افراد از هر کاری حتی غذا خوردن دست
میکشند تا از صمیم دل در رنج مقدس و رهاییدهندۀ خداوند شرکت کنند.
بعد از مراسم «ساعتهای باشکوه» و مراسم شامگاهی
Apokathelosis (=پایین آوردن پیکر عیسی از روی صلیب)، در عصر جمعۀ مقدس، مراسم
«مراثی بر سر قبر» برگزار میشود که بخشی از مراسم صبحگاهی شنبۀ مقدس میباشد.
شنبۀ مقدس
شنبۀ مقدس آخرین روز از هفتۀ مقدس میباشد. از زمان رسولان تا به امروز
مراسم تدفین خداوندگارمان و صعود او به جهان مردگان را برگزار میکنیم؛ او به
آنجا رفت تا انجیل نجات جانها را به کسانی که از آدم تا زمان خودش مرده بودند،
موعظه کند. در حین مراسم
Epitaphios جماعت کثیری از
ایمانداران در حالی که پر از هیجان و احساس هستند با شمعهای روشن در اطراف گنبد
[13]Epitaphios میایستند و مراثی بسیار معروفی را میخواند. مراثی و سرودهای دیگر
شنبۀ مقدس، مضمونی شفاف پیرامون رستاخیز دارند: «بیایید، ای مردم بیایید
مسیح را ستایش و پرستش کنیم، رستاخیز او از مردگان را جلال دهیم...»، «آه ای
مسیح با رنجهایت از نَفْس آزاد گشتیم؛ و با رستاخیزت از فساد رهایی یافتیم؛
خداوند، جلال بر تو.» حین آیین نیایش قدیسْ باسیل کبیر، قبل از خواندن درس
انجیل مقدس، کلیسا پر از امید رستاخیز بانگ برمیآورد: «خدایا برخیز و زمین
را داوری کن؛ زیرا تو تمام امتها را میراث خود میگردانی.»
در روز شنبۀ مقدس، انتظار رستاخیز به شدت حس میشود. پیکر عیسی در
مقبره است، اما بر طبق نبوت یعقوب همچون شیری خفته است (م.ک. با پیدایش ٤٩ :۹،
در جمعۀ مقدس، ستایشهای نت دوم تکرار شد) و پر از قوت و نیرو میباشد. او «حیاتی
است خوابیده در قبر» که از مردگان بر خواهد خاست و همۀ ما را نیز بر خواهد
خیزانید. پیغام مطمئنی که سرود عشای شنبۀ مقدس اعلام میکند، از این قرار است:
«خداوندگار از خواب برخاسته ، قیام کرد و ما را نجات داد. هللویا.»
یکشنبۀ رستاخیز
رستاخیز خداوندگار نقطۀ اوج و ارزشمند زندگی او بر روی زمین میباشد.
او حتی از مرگ خود برای دعوت اهالی هاویه به توبه استفاده کرد و سه روز بعد از
مردگان برخاست. کلیسا نیز با او برخاست و از آن پس زنده است و در طول قرنها
افراد بیشتر و بیشتری را به آغوش خود میپذیرد.
کلیسای ما این واقعۀ شاد دنیا یعنی رستاخیز را به مدت چهل روز با
اشتیاق و سرور جشن میگیرد، از زمانی که خداوندگار به شاگردانش ظاهر شد تا
صعودش به آسمان.
عید قیام مسیح «عیدِ عیدها» و نقطۀ اوج و کانون کل سال کلیسایی
و عیدی بزرگ و پر از شادی به شمار میرود، که به خاطر آن زنگهای قیام در طول
این دوره به صدا درمیآیند. جشنی که شب رستاخیز برگزار میشود با شمعهایی که
ایمانداران روشن میکنند و سرودهای شاد و دلپذیری که میخوانند، شکوه و عظمتی
بینظیر دارد. در واقع، بر اساس متون آیینی کلیسای ما «این روزی برگزیده و
مقدس، نوبر شباتها، ملکه و حاکم، عیدِ عیدها و جشنِ جشنهاست...»؛ «این
است روزی که خداوند ساخته است، بياييد در آن وجد و شادی کنیم...»
کانُن رستاخیز به قلم یوحنای دمشقی نوشته شد و ما شب عید قیام در
کلیساها میخوانیم، که حاوی سرودهای قیام میباشند که در نوع خود بهترینها در
دنیا میباشند. این سرودها به درخشانترین شکوفههای کتب مقدس و متون پدران
کلیسا مزین شدهاند:
«حال، همه چیز پر از نور شده، آسمان و زمین و زیرِ زمین؛ پس بگذار
تمام خلقت از رستاخیز مسیح که به واسطۀ آن برقرار شدهاند، بخوانند.»
(برگرفته از قصیدۀ سوم).[14]
سرود فوقالعادهای که آغاز خطابۀ زیبای عید قیام مقدس به قلم الهیدان،
گریگوری نازیانزوسی را تکرار میکند، بسیار تکان دهنده است (۳۲۹-۳۹۰): «امروز
روز رستاخیز است! بیایید در شکوه و جلال عید غرق شویم و یکدیگر را بپذیریم. حتی
این را به کسانی که دوستمان ندارد بگوییم؛ بیایید همه چیز را در رستاخیز ببخشیم
و از این رو بانگ برآوریم: مسیح از مردگان برخاسته است، مرگ را پایمال نمود و
به کسانی که در قبرها هستند، حیات میبخشد.»
تکرار بیپایان این تبریک که «مسیح برخاسته است»- «به راستى او برخاسته
است» در شب رستاخیز، هفتۀ تجدید و روزهای پس از آن، اشتیاق پایدار ایمانداران
را نسبت به مسرتبخشترین عید کلیسای ارتدوكس نشان میدهد. کل این دوره تا
پنطيكاست، بر شادی دلهای ایمانداران تاٴکید میکند، ایماندارانی که فراخوانده
شدهاند تا عمیقاً آن را احساس کنند و همچون دارایی ارزشمند زندگی خویش حفظ
نمایند تا بتوانند پیروزمندانه از پسِ هر مصیبتی که برایشان پیش میآید،
برآیند. البته فقط به اینجا ختم نمیشود، بلکه، ایماندار با مشارکت خالصانه در
واقعۀ رستاخیز، میتواند لذت رستاخیز خویش را از پیش بچشد، همانطور که قصیدۀ
هشتم کانُن عید قیام به زیبایی بیان میکند: «دیروز، ای مسیح، با تو دفن
شدم؛ امروز با تو قیام میکنم، همانطور كه تو قیام میکنی؛ دیروز با تو مصلوب
شدم. بگذار در جلال و پادشاهیات سهیم باشم، ای نجاتدهنده.» شرارتی بدتر
از مرگ ابدى وجود ندارد. مسیح با قربانی شدن بر روی صلیب و رستاخیز پرشکوهش،
ما را از این دشمن آزاد کرده است. او تا بازگشت خود، مرگ جسمانی را به خوابی
موقت تبدیل کرده است.
بنابراین، بدیهی است که رستاخیز خداوندگار برای کلیسای ارتدوكس، نه
تنها نقطۀ اوج تقویم کلیسایی است، بلکه مرکز و کانون کل پرستش کلیسا و زندگی
ایمانداران نیز به شمار میرود. تمام مراسم مقدس، از شب رستاخیز تا صعود و
پنطيكاست در کتاب کلیسایی گنجانده شدهاند که نام
Pentecostarion را هم از آن گرفته است.
پس از مراسم دعای صبحگاهی رستاخیز، آیین نیایش قدیسْ یوحنای زریندهان
(کریسوستوم) اجرا میشود که شادی زیادی در آن موج میزند. در ابتدا، سرود «مسیح
از مردگان برخاسته است...» را ده بار میخوانند، درست مانند آغاز دعای
صبحگاهی و مراسم دعای اصلی عصر. آیات برگرفته از مزامیر که در این دعاها
گنجانده شدهاند، پیام پیروزی و شادی را منعکس میسازند: «بگذار خدا برخیزد
و دشمنانش پراکنده شوند...»؛ «این است روزی که خداوند ساخته است، بياييد
در آن وجد و شادی کنیم...» در هفتۀ عید قيام، همین ترتیب رعایت میشود که
«هفتۀ تجدید»[15] از مجموعه
واژگان کلیسایی آن میباشد؛ علت آن است که این هفته «پاسكا (=فصح) جدید»
است، در مقایسه با عيد فصح یهودی و قدیمی. کل این هفته را بهعنوان یک روز بزرگ
یعنی رستاخیز قلمداد میکنند! در نتیجه، ترتیب مراسم مقدس تمام این روزها و
هفتۀ نخست عید قیام یکی هستند.
هدف برگزاری روزانۀ آیین نیایش در حین هفتۀ تجدید مشارکت مداوم
ایمانداران در عشای ربانی است.
دومین یکشنبۀ عید قیام؛ یکشنبۀ توما
یکشنبۀ پس از عید قیام با خودِ
روز عید قیام برابر تلقی میشود، و از این رو «یکشنبه بهعوض قیام» یا «یکشنبۀ
توما» نامیده میشود. همانطور که یوحنای انجیلنگار میفرماید (یوحنا ٢٠
:۲۴-۲۹)، هنگامی که عیسی پس از رستاخیز بر شاگردانش ظاهر شد، توما حضور نداشت.
وقتی توما بازگشت، شاگردان به او اطمینان دادند که خداوندگار با ایشان دیدار
کرده، برکتشان داده و با ایشان سخن گفته است؛ اما باور اینکه خداوندگار از
مردگان برخاسته، برای توما سخت بود. او میخواست با چشمان خودش او را ببیند و
با انگشتانش لمسش کند تا اطمینان حاصل کند. این اتفاق یک هفته بعد رخ داد. آن
زمان بود که توما با پشیمانی از شک و بیایمانیاش، اما با شادی اعتراف کرد: «خداوند
من و خدای من!» (یوحنا ٢٠ :۲۸).
سومین یکشنبۀ عید قیام؛ یکشنبۀ زنان حامل مُر
در یکشنبۀ سوم پس از عید قیام، کلیسا به مقدسینی افتخار میکند که با
فداکاری و شجاعت و تا به آخر، در کنار عیساى رنجدیده ماندند، و به حرمت نهادن
به پیکر عیسی و تدفین شایستۀ وی توجه کرده بودند. از جملۀ این افراد یوسف اهل
رامه شاگرد عیسی بود که تا آن زمان پنهان شده بود، زیرا عضو شورا بود و از
یهودیان میترسید. اما هنگامی که بدن استاد خود را بیجان روی صلیب و غرق در
خون دید، جسارت کرد که از پیلاطس درخواست کند تا او را در مقبرهای که در
اختیار داشت دفن کند. یک شاگرد مخفی دیگر نیقودیموس بود که برای تدفین عیسی
مطابق با سنت یهود «آمیختهای از مُر و عود» آورد (یوحنا ١٩ :۳۹).
زنانی نیز سرسپردۀ عیسی بودند و او را پیروی و خدمت کرده بودند. ایشان نه تنها
تا به آخر به پای مسیح مصلوب ماندند، بلکه زمانی که شاهد مکان دفن او شدند،
عطریات خود را آماده کردند تا قدردانی و عشقشان را به این استاد الهی نشان
دهند. ایشان در اناجیل به «زنان حامل مُر» شناخته شدهاند؛ از این جهت،
این روز «یکشنبۀ زنان حامل مُر» نام گرفته است. ما ایمانداران با الگو گرفتن از
ایشان، استقامت و جراٴت پیدا میکنیم که از ایمان و سرسپردگی خویش نسبت به مسیح
شانه خالی نکنیم.
چهارمین یکشنبۀ عید قیام؛ یکشنبۀ مرد مفلوج
پس از سه یکشنبه، درسهای انجیل که به وقایع و معجزاتی مثل رستاخیز
اشاره میکنند، الوهیت عیسی را آشکار میسازند. از این رو، چهارمین یکشنبۀ
عیدقیام به شفای معجزهآسای مرد مفلوج در بیتحسدا اختصاص یافته است (یوحنا ٥
:۱-۱۵).
پنجمین یکشنبۀ عید قیام؛ یکشنبۀ زن سامری
پنجمین یکشنبه به آشکار شدن عیسی اختصاص یافته؛ او بر زن سامری آشکار
کرد که او همان مسیح موعود است که انبیای عهدقدیم پیشگویی کرده بودند (یوحنا ٤
:۵-۴۲).
ششمین یکشنبۀ عید قیام؛ یکشنبۀ مرد نابینا
این یکشنبه به اعتراف ایمان مردی اختصاص یافته که کور مادرزاد بود
(یوحنا ٩ :۱-۳۸).
صعود خداوند
در پایان انجیلها و آغاز کتاب اعمال رسولان، لوقای انجیلنگار صعود
شگفتانگیز مسیح به آسمانها را روایت میکند که چهل روز پس از رستاخیزش اتفاق
افتاد. این واقعه مستقیماً با رستاخیز خداوندگار و نزول روحالقدس بر شاگردانش
ارتباط دارد، زیرا همانطور که نخستین سرود قافیهدار مراسم عصرگاهی با آهنگی
متمایز (=Sticheron
idiomelon) شرح
میدهد: «خداوندگار به آسمان صعود کرد تا پاراکلیت را بفرستد [=مدافع و
تسلی دهنده که همانا روحالقدس است].» همین پیام، سرود عید صعود را که «مرخص
شدن» (=Apolytikion) نام دارد،
منتقل میکند: «ای مسیح خدای ما، تو در جلال صعود کردی و با وعدۀ روحالقدس،
شاگردانت را شاد ساختی...» دلیل این امر این است که کتاب اعمال رسولان به
روشنی وعدهای را بیان میکند که خداوندگار اندکی قبل از صعودش به شاگردان خود
داد: «امّا چون روحالقدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت» (اعمال ١ :۸).
صعود عیسى مسیح به آسمانها به همراط طبیعت خدا و انسان و نشستن به
دست راست خدای پدر، برای انسان بینهایت ارزش دارد و از مفهوم الهیاتی
عمیقی برخوردار است.
مشاهده کردیم که یک مسیحی ارتدوكس در اتحاد با مسیح از طریق تعمید و
شرکت کردن در پرستش مقدس، در حیات مسیح شریک میشود. همین اتفاق در واقعۀ صعود
خداوندگار اتفاق میِافتد. از آنجایی که عیسی به آسمان رفت و جسم بشری خود را-
که با آن نیز متحد شدهایم- برد، پس ما را نیز به آسمان بالا برده و نزد خدای
پدر میبَرَد.
پدران مقدس و سرودنامهنویسانی که با الهام از خدا نوشتند، این رکن
ایمان را در نمونههای بسیاری از آثار خود شرح و بسط میدهند:
«خدا با فریادی بالا رفت، خداوندگار با صدای شیپور [صعود کرد]، تا تصوير
سقوطکردۀ آدم را برخیزاند و روحالقدس، یعنی آن مدافع را بفرستد تا روح ما را
تقدیس نماید.» (Doxastikon از دعای عصرگاهی
Aposticha). همچنین، در جای دیگری آمده: «او با رحمت و دلسوزی خویش طبیعت
سقوطکردۀ ما را برخیزانید...»؛ «پس از احیای طبیعت سقوطکردۀ آدم، آن
را برتر از هر قدرت و مقامی بالا برد...»؛ «ای مسیح، تو طبیعتی را که که دچار
انحراف شده بود، بر شانههایت به حضور خدای پدر بردی...»
با این همه، ایمانداران ارتدوكس فرا خوانده شدهاند تا با زندگی خویش
ثابت کنند که در مسیح حیات تازه یافتهاند، با او برخاستهاند و قرار است در
پادشاهی آسمان با او بنشینند.
خداوند به شاگردانش فرموده بود: «امّا چند روزی بیش نخواهد گذشت که
شما با روحالقدس تعمید خواهید یافت» (اعمال ١ :۵) و به یقین ده روز بعد،
روحالقدس را دریافت کردند.
پنطيكاست. نزول روحالقدس
این عید بزرگ، یعنی روز نزول روحالقدس بر رسولان مقدس را تولد کلیسا
مینامند. در این روز، رسولان خداوندگار بصیرت و قدرت یافتند که حقیقت یافتشده
در اناجیل را به شکل قصورناپذیری تعلیم دهند. قبل از این واقعه، اغلب
سوءبرداشتها و تصوراتی غلط از کلام خداوندگار داشتند، زیرا هنوز روحالقدس را
دریافت نکرده بودند. خداوندگار به ایشان وعده فرمود که «امّا چون روحِ راستی
آید، شما را به تمامی حقیقت راهبری خواهد کرد» (یوحنا ١٦ :۱۳). از این پس،
ایشان از ترس و سایر ضعفهای بشری آزاد شدند. پیش از این، حتی پطرس که مشتاق
بود، میترسید در برابر خادمهای بگوید که جزو پیروان عیسی است. اما از لحظهای
که چشمانش باز شد و از روحالقدس بصیرت و قوت دریافت کرد، با شجاعتی متحیرکننده
در برابر دسته دسته مردم یهودی ایستاد و با جسارت مسیح را اعلان نمود و با لحنی
قاطع به ایشان گفت: «آن مرد بنا بر مشیّت و پیشدانی خدا به شما تسلیم کرده
شد و شما بهدست بیدینان بر صلیبش کشیده، کشتید» (م.ک. اعمال ٢ :۲۳).
بهعلاوه، وقتی بعدها پطرس را دستگیر کرده، به زندان افکندند و به شورای عالی
یهودیان بردند، در حالی که پر از نور روحالقدس بود، به ایشان فرمود: «زیرا
ما نمیتوانیم آنچه دیده و شنیدهایم، بازنگوییم» (اعمال ٤ :۲۰). جماعتی
که شاهد این شجاعت بودند، به سوی رسولان شتافتند و اعتراف کرده، تعمید گرفتند؛
طولی نکشید که شمار مسیحیان اورشلیم به پنج هزار نفر رسید (اعمال ۴:۴).
روحالقدس نه تنها به ما بصیرت، قوت و استقامت میبخشد، بلکه طبق گفتۀ
یکی از دعاهای کوتاه، ما را از همۀ گناهان و «هرگونه لکه و عیبی» پاک
میسازد. همچنینن به ما هشدار داده و در ما غیرتی قرار میدهد که «در روح
شعلهور» باشیم (رومیان ١٢ :۱۱) تا کارهای خداوند را به انجام رسانیم.
سه شخص تثلیث اقدس همۀ امور را با هماهنگی کامل انجام میدهند و در
میان خود همکاری دارند. بر طبق عبارتی زیبا «پدر از طریق پسر در روحالقدس»
همه چیز را انجام میدهد. ما این را به طور خاص در کار تقدیسکنندۀ تثلیث اقدس
میبینیم. بهعنوان مثال، بیایید دعای تقدیس در راز تعمید را در نظر بگیریم. ما
از پدر پرمحبت و انساندوست میخواهیم که روحالقدس را بفرستد و آبی را که شخص
برای تعمید وارد آن میشود، تقدیس کند تا شخص با مسیح متحد گردد. همین اتفاق در
راز سپاسگزاری مقدس نیز اتفاق میافتد. برگزارکنندۀ این راز از خدای پدر چنین
میطلبد: «روحالقدس را بر ما و بر هدایایی که در اینجا مهیا کردیم نازل کن»
تا به بدن و خون گرانبهای مسیح تبدیل گردند.
بدین نحو، روحالقدس که ایمانداران آن را در راز تثبیت (یا تأیید یا
تدهین) و بلافاصله بعد از تعمید دریافت میکنند، انسان را هدایت میکند، بصیرت
میبخشد، او را از هر گونه عیب جسم و روح پاک میکند و مقدس میسازد، به این
شرط که با روحالقدس مخالفت نکند، بلکه دائماً در دل خویش حضور او را بطلبد.
دقیقاً به همین خاطر است که وقتی در خلوت یا در کلیسا دعا میکنیم، نخستین
دعایمان خطاب به روحالقدس است: «ای پادشاه آسمانی، تسلیدهنده، روح راستی،
که در همه چیز حضور داری و همه چیز را پر میسازی، ای گنجینۀ تمام برکات و
بخشندۀ حیات، بیا و در ما ساکن شو؛ ما را از هر گونه عیب و نقص پاک ساز و
روحمان را نجات بده، ای یگانه متبارک.»
باور به روحالقدس، آموزۀ بنیادین کلیسای ماست که در اعتقادنامهای که
از سوی دومین شورای جهانی در قسطنطنیه تعریف شد، بیان گردید (در ۳۸۱): «من
ایمان دارم به روحالقدس که خداوند و بخشنده حیات است که از پدر صادر میگردد و
او را با پدر و پسر یک پرستش و یک جلال است. او از طریق پیامبران سخن گفته است.»
روحالقدس عطایای بسیاری را با خود به همراه میآورد. همچنین در دل ما
یک محیط بهشتی به وجود میآورد؛ در این محیط میوههایی رشد میکند که زیباترین
چیزها و هر آنچه انسان عمیقاً در طلب آن است را به ما ارزانی میدارد. پولس
رسول میوههای روحالقدس را اینگونه تعریف میکند: «محبت، شادی، آرامش،
صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری» (غلاطیان ٥ :۲۲-۲۳).
فرزندخواندگی بهعنوان تاج عطایای روحالقدس بر سر اعضای کلیسا قرار
میگیرد، که این امر میراث جاودان خدا را تضمین میکند؛ «زیرا آنان که از
روح خدا هدایت میشوند، پسران خدایند... و اگر فرزندانیم، پس وارثان نیز هستیم،
یعنی وارثان خدا و همارث با مسیح» (م.ک. رومیان ٨ :۱۴-۱۷).
با این اوصاف، میتوانیم پی ببریم که چرا پدران مقدس بر این موضوع
تاٴکید میکنند که مهمترین هدف فرد مسیحی، باید دریافت روحالقدس باشد.
تمام سرودها و درسهای مبتنی بر کتابمقدس در این عید منحصراً به
روحالقدس و تثلیث اقدس اشاره میکنند. هرچند این عید در روز یکشنبه برگزار
میشود، اما در مراسم دعای صبحگاهی نه سرودهای قیام خوانده میشوند و نه درس
رستاخیز ارائه میشود- کاری که در سایر یکشنبهها انجام میشود. تاٴکید بر
واقعۀ نزول روحالقدس بهعنوان شخص سوم تثلیث اقدس میباشد؛ این سرود میگوید:
«روحالقدس نور، حیات و منبع زندۀ خرد، روح حکمت، روح درک و معرفت، نیکویی،
راستی، فهم، حاکمیت، پاک کنندۀ گناهان و خطایا؛ خدا و آتش مشتعل شده از آتش، او
که سخن میگوید، فعال است و فیض را توزیع میکند...»
دوشنبۀ روحالقدس
عید پنطيكاست در روز بعد نیز ادامه پیدا میکند که به آن دوشنبۀ
روحالقدس میگویند. همچنین به دوشنبۀ تثلیث اقدس نیز معروف است. این عید، شنبۀ
بعد پایان میپذیرد.
یکشنبۀ تمام قدیسین
مراسم یکشنبۀ بعدی به افتخار و یادبود تمام قدیسین و مقدسین کلیسا،
یعنی رسولان، اسقفان، شهیدان و مقدسین و عادلان تمام دنیا- چه شناختهشده
باشند، چه نباشند- برگزار میشود؛ کسانی که خداوند با بخشیدن تاج تقدس، به
ایشان عزت و احترام بخشید. این عید به نام «یکشنبۀ تمام قدیسین» معروف است که
نتیجۀ نهایی تمام اعیادی است که مرتبط با خداوندگار و بهخصوص روحالقدس
میباشند. همچنین، به کمال رسیدن کار تثلیث اقدس را برای نجات بشر آشکار
میسازد. اکنون تقدیس و «شباهت» انسان به خدا اهدافی دستیافتنی
میباشند. گواه آن همانا گروه بیشماری از مقدسین از تمام دورانها تا به امروز،
چه زن و چه مرد میباشند.
مقدسین با الگویی که از خود نشان دادند، چنین به ما انگیزه میدهند: «سخت
بکوشید که با همۀ مردم در صلح و صفا بهسر برید و مقدّس باشید، زیرا بدون
قدّوسیت هیچکس خداوند را نخواهد دید» (عبرانیان ١٢ :۱۴).
بیایید به خاطر بسپاریم که بیست و پنجم دسامبر تاریخ قطعی نخستین چرخۀ
اعیاد کریسمس-ظهور است. از این رو، تاریخ هر عید غیرقابل تغییر است. دومین
چرخه، چرخۀ مصائب و رستاخیز خداوندگار است که اساس و پایۀ آن، روز قیام است،
اما تاریخ ثابتی ندارد چون عید قیام را باید در روز یکشنبه جشن گرفت، زیرا
خداوندگار در این روز قیام کرد. اما برای دیگری دلیل جدیتری داریم. نخستین
شورای جهانی مشخص کرده که عید قیام بایستی یکشنبۀ پس از نخستین ماه کامل اعتدال
بهاری برگزار شود. تاریخ ۲۱ مارس بهعنوان اعتدال تعیین شده است (همان اول
فروردین و عید نوروز ایرانی/م.)، اما بر طبق تقویم ژولیوسی که آن زمان جاری
بود. بر طبق تقویم گریگوری جدیدتر که امروزه آن را دنبال میکنیم و ۱۳ روز
جلوتر است، اعتدال در سوم آوریل قرار میگیرد. از این رو، عید قیام در کلیسای
ارتدوكس پس از سوم آوریل و اولین یکشنبه برگزار میشود، بسته به اینکه چه زمانی
ماه کامل داریم.
به همین دلیل است که تاریخ عید قیام هر سال تغییر میکند. لذا، تمام
تعطیلات این چرخه از اعیاد به تعطیلات متغیر معروف هستند زیرا در تاریخ ثابت و
معینی برگزار نمیشوند.
“Despotikai eortai”
[1] (= اعیاد ارباب، یا حاکم [مسیح]). به همان نسبت، اعیادی که به مریم
باکره اختصاص یافتهاند “Theometorikai
eortai”
خوانده میشوند (=اعیاد او که
مادر خداست). (یادداشت مترجم)
[2]
در
طول مراسم دعای صبحگاهی، سرودهای کلیسای ارتدوكس را با «طرح» یا
«انسجامی» خاص از مفهوم الهیاتی پیرامون وقایع مهم میخوانند. اسامی
آنها از فعل یونانی
katavainein گرفته شده («پایین آمدن») و به پایین آمدن سرایندگان از نیمکتها یا
جایگاه خویش به وسط تالار کلیسا به منظور خواندن این سرودهای خاص اشاره
دارد؛ این سنت دیگر مرسوم نیست. (یادداشت مترجم)
[3]
Kontakion یک سرود
کوتاه اما کامل است که در طول قرن ششم تا هفتم شکل گرفت. این سرود به
عنوان مقدمۀ موضوع روز یا فصل عید عمل میکند و پس از آن یک سری
سرودهایی که مضمونشان مرتبط با این سرود و روز خاص است خوانده میشوند.
از نظر برخی کلمۀ Kontakion از اسم
kontos (= تیر [چوبی] یا تیر بلند) گرفته شده که سرایندگان معمولاً متون
آیینی خود را روی آن قرار میدادند، در حالی که از نظر بقیه، این کلمه
از صفت kontos (=کوتاه) گرفته شده که به کامل و جامع بودن این سرود به لحاظ الهیاتی،
ژرفای روحانی و پختگی کامل محتوای آن اشاره دارد، که به احتمال زیاد
تعریف مورد نظر همین است. (یادداشت مترجم).
[4]
هر
دو کلمۀ، Theophany (=ظهور
خدا) و Epiphany (= ظهور یا تجلی خدا بر روی زمین] دال بر حضور خدا در دنیا در قالب
(با انسان شدنش) انسان است و بدان اشاره دارد. سی و هشتمین «موعظه
پیرامون ظهور خدا یا به عبارتی تولد مسیح» که اثری معروف و نوشته شده
به قلم گریگوری الهیدان (حدود ۳۲۹-۳۹۰) میباشد و در آن به فلاسفه و
سخنوران تعلیم داد، دقیقاً به ارتباط این دو عید در کلیسای اولیه اشاره
میکند. فن خطابه که در سال ۳۸۰ وعظ شد با کلماتی به یاد ماندنی آغاز
میشود: «مسیح تولد یافته، او را جلال دهید. مسیح از آسمان است؛ بیرون
بروید تا با او ملاقات کنید. مسیح روی زمین است؛ بر او جلال باد. ای
تمامی زمین برای خداوند بسرایید و ای تمامی مردم با شادی سرود سر دهید
زیرا او جلال یافته است.» این سرود به
katavasia
Christmas تبدیل
گشت. (یادداشت مترجم)
[5]
troparia سرودهای
کوتاه و با مضمون پیروزی هستند که خاستگاه آنها برمیگردد به از قرن
چهارم تا پنجم. آنها انواع مختلف دارند، در مراسم مختلف کلیسایی به کار
میروند و در سرودشناسی ارتدوكس بسیار معروف هستند. (یادداشت مترجم)
[6]
بازگشت
شمائل مقدس و پیروزی ارتدوكسى در تاریخ و ایمان، مجموعهای از جشنها را
به وجود میآورد که از اهمیت بسزائی برخوردارند. این واقعۀ تاریخی با
بازگشت شمائل به کلیساها و خانهها در ارتباط است، پس از آنکه افرادی
که از شمائل تنفر داشتند (به معنای واقعی شمائل را میشکستند و از این
رو به ایشان «بتشنکن» میگفتند) آنها را بت مینامیدند و به واسطۀ
مجازات سلطنتی (از سوی لئوی سوم) و شواری کلیسا (قسطنطنیه، ۷۵۴)، بشدت
به هواخواهان آنها جفا میرساندند. کل مناقشه بر سر نقش شمائل در حیات
کلیسا در واقع نمود جریانهای متفاوت مسیحشناسی بود در این خصوص که
مسیح چیست و چگونه دو طبیعت در شخصِ واحد او با یکدیگر ارتباط
پیدا میکنند. مسیح از نظر بتشکنها کاملاً خداست؛ لذا، غیرممکن است که
بتوان او را با چیزهای مادی به تصویر کشید. از این رو، شمائل مسیح چیزی
جز بت نیست! اما برای هواخواهان شمائل (iconphiles= دوستان و مدافعان شمائل) مسیح در واقع پسر خداست در جسم. انسانیت او
واقعی است؛ در غیر این صورت، نجات بشر صرفاً یک کلمه و مفهوم توخالی
است. بنابراین، ترسیم خصوصیات او- تا جایی که بشریت او مد نظر است- نه
تنها ممکن است (زیرا او حقیقتاً انسان شد)، بلکه یک بیانیۀ ضروری ایمان
به شمار میرود زیرا واقعۀ تجسم را به ما یادآوری کرده و بر آن صحه
میگذارد. بعلاوه، وقتی مسیحیان به یک شمائل احترام میگذارند آن
جسمی که شمائل از آن ساخته شده را پرستش نمیکنند، بلکه
شخصی را که به تصویر میکشد محترم میشمارند. شورای دوم
نیقیه (۷۸۷) با یک حکم رسمی (Horos) گفتۀ قديس باسیل کبیر را پذیرفتند، به عنوان هفتمین حکم شورای جهانی
اعلان نمودند و آن را تکرار کرده و مجدداً بر آن تاکید نمودند؛ وی گفت:
«محترم شمردن و تمجید شمائل به نمونۀ اصلی آن میرسد!»
همین شورا فراتر از تاکیدات مسیحشناختی به ابعاد کاربردی،
شبانی و روحانی شمائل اشاره کردند و آن را «کتابی باز» برای یک بیسواد
نامیدند. از این رو، استفاده از شمائل (icongraphy= این اصطلاح از سوی طرفداران آن به کار میرفت) به عنوان هنر «historesis» (=روایت) وقایع عیسی مسیح، خدا-انسان و اشخاص مقدسی مانند مادر خدا،
رسولان، مقدسین، شهیدان، فرشتگان و غیره مورد تایید قرار گرفت؛ تمام
این افراد شایستۀ احترام و تکریم هستند و لازم است از ایشان پیروی
کنیم. لذا، بر طبق نظر کلیسای ارتدوكس، شمائل از جایگاهی مهم و اساسی
برخوردار است: یک تکه وسیلۀ تزئینی نیست، چه برسد به بتی برای پرستش،
بلکه طریقی است برای دعا، تاٴمل و سرسپردگی. فرد ارتدکس به یک شمائل دعا نمیکند، بلکه با
آن و از طریق آن دعا میکند. (یادداشت مترجم)
[7]
گریگوری
پالاماس (حدود ۱۲۹۶-۱۳۵۷ یا ۱۳۵۹)، راهبی والا از کوه آتوس است که
بعدها اسقف تسالونیکیه و الهیدانی برجسته شد و بهعنوان مدافع روحانیت
و الهیات زهد و آرامش عرفانی
(hesychastic) شناخته
شد. پالاماس در مناقشه با الهیدانانی که به عقل و منطق متمایل بودند
(مانند بارلام، گریگوری آکیندینوس و گریگوراس) از روش آرامش عرفانی (hesychia) دفاع
کرد که با دعای بیوقفه و خالصانه طریقی برای تجربۀ بشری نیروهای الهی
(=تئوسیس) و شراکت در آن را فراهم میسازد؛ آن هم به روش
رسولانی که در تبدیل هیئت مسیح بر روی کوه تبور، نور جاودان خدا را
تجربه نمودند. (یادداشت مترجم)
[8]
یوحنای
قدیس (حدود 579-649) که با عناوین جان کلیماکوس (=نردبان) –به
خاطر نگارش شاهکار
نردبان صعود الهی- یا یوحنای اسکولاستیکوس یا یوحنای سینایتس (=کوه
سینا) نیر معروف است؛ او زاهدی بزرگ و استاد روحانیت مسیحی بود.
(یادداشت مترجم)
[9]
قديس مريم
مصری نمونۀ اعلای محبت بیکران خدا نسبت به مخلوقاتش است، مهم نیست که
چقدر شخص برحسب رفتارش در زندگی خوار و خفیف شده باشد. از این جهت،
کلیسا در پایان ایام روزه بر آن تاٴکید میکند. اکثر اطلاعاتی که از وی به جا
مانده برگرفته از زندگینامه (vita) او میباشد که به قلم پاتریارخ اورشلیم، سنت سوفرونیوس (۶۳۴-۶۳۶)
نوشته شد. او در مصر به دنیا آمد و در سن دوازده سالگی از خانۀ والدینش
فرار کرد تا فاحشه شود! او اغلب به خاطر «تمایلات سیرنشدنی و غیرقابل
کنترل» خود از گرفتن پول در ازای خدماتش خودداری میکرد. وی پس از هفده
سال زندگی در این شرایط به اورشلیم سفر کرد، آن هم نه بهعنوان یک زائر
مذهبی برای عید بزرگ تکریم صلیب مقدس، بلکه در جستجو به دنبال شرکای
بیشتر. او چند بار تلاش کرد که وارد کلیسای مقبرۀ مقدس شود، اما هر بار
یک نیروی نامرئی جلوی او را میگرفت که بعدها آن را به مادر مقدس خدا
نسبت داد و وی را در یک شمائل مشاهده نمود. پس از چندین بار تلاش، این
بار تصمیم گرفت به قصد تکریم صلیب مقدس وارد کلیسا شود. در حالی که اشک
شکرگزاری در چشم داشت شمائل مادر خدا را نیز ستایش نمود؛ او شنید که
مادر خدا وی را ترغیب میکند که به بیابان رود اردن برود و در آنجا
آرامی و آسایش یابد. این برای او بهمنزلۀ یک نشانه بود که زندگیاش را
عوض کند؛ بنابراین عمر خویش را در تنهایی مطلق، با دعای بیوقفه و با
اشکها، غم و اندوه و روزههای سخت سپری کرد و تنها از چیزهایی که در
بیابان پیدا میشد، تغذیه میکرد. یک سال قبل از مرگش، راهبی دورهگرد-
قديس زوسیماسِ فلسطینی- او را برهنه در بیابان یافت، به گونهای که به
انسان شبیه نبود؛ راهب ردای خود را برای مريم پرتاب کرد تا خود را
بپوشاند. او با پشیمانی و توبه داستان زندگی خود را برایش تعریف کرد و
از او خواست که برایش عشای ربانی را اجرا کند. پدرْ زوسیماس این کار را
انجام داد اما یک سال بعد در پنجشنبۀ مقدس، در مکانی نزدیک رود اردن که
برای وی مشخص کرده بود. مريم از او التماس کرد که چله بعدی او را عشا
دهد اما زمانی که پدر زوسیماس سفر بیست روزۀ خود را از صومعه تا همان
مکان پیمود، مريم را مرده یافت. او در واقع همان شبی که برای بار نخست
عشا را دریافت کرده بود، از دنیا رفته بود! بدن او بدون فساد باقی
مانده بود. در سنت آمده است که پدر زوسیماس با کمک یک شیر در همان مکان
به خاک سپرد!!! سنت شفاهیای که زوسیماس به یاران زاهد خود نقل کرد، به
منبع کتاب پاتریارخ سوفرونیوس، یعنی زندگینامه تبدیل شد.
(یادداشت مترجم)
[10]
در باب تولد عیسی، موعظۀ ۳۰، ص. ۵۳:۲۷۳. [11] منبع مشخص نیست.
[12]
کلمۀ exaposteilarion از فعل یونانی exapostelein میآید
که به معنای «فرستادن یا پخش کردن» است و به شاگردانی اشاره دارد که
مسیح برای وعظ انجیل خود به دنیا فرستاد. سرودهایی که در طول ایام روزه
خوانده میشوند یازده عدد هستند، به تعداد شاگردان مسیح –منهای یهودا.
خالق اثر exaposteilarion
را کنستانتین هفتم (۹۱۳-۹۵۹)، امپراطوری روشنفکر و
Porfyrogennetos (=«زاده
شده در اتاق ارغوانی») میدانند. (یادداشت مترجم)
[13]
گنبد
یک مدل چوبی از مقبرۀ مقدس، قبر مسیح است که با گلهای فراوان تزئین شده
و در وسط تالار کلیسا قرار گرفته و برای مراسم
Apokathelosis در صبح
جمعۀ نیکو و مراثی عصر همان روز آماده میشود.
Epitaphios یک پارچۀ
کاملاً تزئین شده، بزرگ و گلدوزی شده است که تصویر پیکر بیجان مسیح
در حالی که به پشت خوابیده، قرار دارد و مادر خدا، فرشتگان و
شخصیتهای دیگر گرد او حلقه زدهاند.
در مراسم Apokathelosis
یک درس بسیار طولانی از انجیل (متشکل از متی
۲۷:۱-۳۸، لوقا ۲۳:۳۹-۴۳، متی ۲۷:۳۹-۵۴، یوحنا ۱۹:۳۱-۳۷ و متی
۲۷:۵۵-۶۱) را میخوانند که تمام جنبههای مصائب مسیح را از محاکمه در
مقابل پیلاطس تا تدفین او روایت میکند. هنگامی که آخرین آیات (متی
۲۷:۵۹-۶۱) را میخوانند، بدن مسیح را از صلیب پایین میآورند، در
پارچههای سفید میپیچند و داخل محراب میبرند؛ در همین حین
Epitaphios را در یک
صف رسمی جلو میآورند و در سطح گنبد مقبره پهن میکنند.
[14]
یوحنای
دمشقی (حدود ۶۷۵-۷۴۹) یکی از بزرگترین پدران کلیسا در غرب و شرق است؛
او نخستین الهیدان نظاممند مسیحیت شرق، سرودنامهنویسی بزرگ، خالق
کاننها از جمله کانن پِسَخ میباشد. در سنت آمده که کازماسِ متدیست
(حدود ۷۷۳ یا ۷۹۴)، اسقف مایوما برادر دمشقی را پرورش داد؛ او نیز
سرودنامهنویسی بزرگ و نویسندۀ کانن همان عید بود و با شنیدن این شعرها
فریاد زد: «برادر جان، تو در این سه جمله شعر همه چیز را بیان کردی و
هیچ چیزی کم نذاشتهای. پس از این من گم شدهام...»؛ وی بدین طریق به
برتری کانن یوحنا بر کانن خویش اعتراف نمود و آرزو کرد که کلیسا کانن
یوحنا را به خاطر این عید بزرگ بپذیرند- چیزی که اتفاق افتاده است!
کانن سرودی ساختار یافته و متشکل از نه قطعه یا قصیده است
که مفاهیم خود را از کتاب مقدس گرفتهاند. این کانن اثر سنت اندروی
کریت از قرن هفتم بود، اما در قرن هشتم به قلم یوحنای دمشقی و کازماس
مایوما گسترش یافت. همچنین، جایگزین کنتاکیون شد که قبلاً بدان
اشاره کردیم. (یاددشات مترجم)
[15]
هفتۀ
پس از یکشنبۀ قیام هفتۀ تجدید و درخشان، یا هفتۀ پاسكا (قیام) نامیده
میشود؛ در کل این هفته رستاخیز مسیح جشن گرفته میشود و در طول آن
ایمانداران مجاز هستند (در واقع به موجب شصت و ششمین کانن شورای برگزار
شده در ترولو، به شادی و شرکت در آن ترغیب میشوند) که روزانه در عشای
ربانی شرکت کنند. (یادداشت مترجم)
|