ایمان و زندگی اورتودکس بخش 2 - زندگی یک مسیحی اورتودکس
وقتی شخصی با تیرهای شریر مجروح میشود
و به گناه میافتد، چه کاری باید انجام دهد؟
یوحنا که رسول محبت خوانده شده، با محبت و درکی عالی، پاسخ به این
سوٴال را به ما داده است: «ای فرزندانم، این را به شما مینویسم تا گناه
نکنید. امّا اگر کسی گناهی كند، شفیعی نزد پدر داریم، یعنی عیسی مسیح پارسا. و
او خودْ کفّارۀ بجهت گناهان ماست، و نه گناهان ما فقط، بلکه بجهت گناهان تمامی
جهان نیز» (۱-یوحنا ۲:۱-۲). زمانی که دربارۀ آیین (یا راز) بشردوستانۀ
توبه-اعتراف بحث کردیم، همان آیین که عیسى مسیح خود آن را بنیان نهاد، به این
موضوع پی بردیم که او چگونه ما را از گناه نجات میدهد. او اقتدار خویش را به
رسولانش منتقل نمود تا آنانی را که صادقانه توبه کرده، به گناهان خویش اعتراف
میکنند، ببخشند، فارغ از این که این گناهان چقدر بزرگ باشند. بدین نحو، اقتدار
خداوندگار از طریق جانشینی رسولی، به اسقفهای زمان ما رسیده و تا پایان این
جهان نیز به همین منوال ادامه خواهد داشت. اسقف یا پدر روحانی[1]،
هنگامی که بر اساس اعتراف فرد، از توبۀ او یقین حاصل میکند، با دعایی خاص
بخشایش گناهان او را اعلان میدارد، زیرا این قدرت را در آیین دستگذاری دریافت
کرده است.
در نتیجه، هنگامی که در گناه میافتیم، لازم است صادقانه توبه کنیم و
دربرابر پدر روحانی به گناهانمان اعتراف کنیم تا پاک شویم. پدر روحانی با درک و
فهم، به اعتراف ما گوش خواهد داد و گناهانمان را خواهد آمرزید.
آیا به همین سادگی است؟ آیا به
هیچگونه تدارک و آمادگی یا چیز دیگری نیاز نداریم؟
قطعاً داشتن یک آمادگی روحانی بدیهی و قابل درک است. طبیعی است که فرد
مسیحی پس از افتادن در گناه، احساس ندامت و ناراحتی خواهد داشت که از ارادۀ خدا
تخطی کرده و ضدمسیح را خشنود ساخته است. پس از آن، شخصْ مانند پسر گمشدۀ مَثَلِ
عیسی، تصمیم خواهد گرفت که بلند شده، با توبه به خانۀ خدای پدر خویش، یعنی
کلیسا، بازگردد تا در برابر پدر روحانی، درد گناهانش را بیرون بریزد و از خدا
طلب رحمت کند.
او باید صادقانه به تمام گناهانش اعتراف کند، و هیچ چیزی را پنهان
نسازد و برای آنها هیچ عذر و بهانهای نیاورد. نیازی نیست که وی از افراد دیگری
که ممکن است ارتباطی با این واقعۀ گناهآلود داشته باشند، نام ببرد. پدر روحانی
ممکن است نصایحی برای تقویت او در نبردهای روحانیاش ارائه دهد و در آخر زانو
زده،
پدر روحانى دعای بخشش را برای او خواهد خواند.
اعتراف بین پدر روحانی و شخصی که برای اعتراف آمده، کاملاً سِرّی و
محرمانه است. کشیش اجازه ندارد که کوچکترین چیزی را که در توبۀ فرد شنیده، برای
شخص دیگری بازگو کند، این در مورد فردی که اعتراف کرده نیز صدق میکند؛ او
اجازه ندارد آنچه را که به پدر روحانی گفته، برای کسی دیگر بازگو کند. البته
اگر کسی در حق شخصی دیگر بیعدالتی و ظلم کرده باشد، باید آن را جبران کند. اگر
در قلب کسی کینه و نفرت وارد شده، باید شخص مقابل را ببخشید و با او آشتی کند.
بدین نحو، توبه بهانجام رسیده، روح ایماندار به طور کامل از گناهان پاک
میشود.
در اینجا مایلم به یک نکته اشاره کنم: رابطۀ ایماندار با پدر روحانی و
گفتگوی بین آن دو باید ثابت و استوار باشد. لازم است که پدر روحانی نه تنها
اعتراف یک مسیحی را بشنود، بلکه ایماندار هم کمک دریافت کند تا بتواند با
مشکلات روحانیای که در مسیر زندگیاش رخ میدهند، روبرو شود. کوهنورد برای
اینکه از دامنۀ یک کوه مرتفع بالا برود، بایستی به دنبال کسی بگردد که راه درست
را به او نشان دهد؛ او را از برخورد سرش با صخرهها محافظت کند، و همچنین به او
کمک کند که مسیر خود را گم نکند و بیخود و بیجهت سرگردان نشود، بدون اینکه
بتواند به مقصد خود برسد. ایماندار نیز به همین نحو در خصوص امور روحانی، نیاز
به دریافت راهنمایی از یک پدر روحانی دارد تا بتواند به هدف نهایی زندگی خود
دست یابد.
[1]
در
کلیسای ارتدوكس سه مقام یا درجه از کهانت وجود دارد: اسقف، کشیش و
شماس. کشیش میتواند تمام رازها-آیینها را برگزار کرده و به جا آورد،
به جز دستگذاری که حق ویژۀ اسقف میباشد. اما تمام کشیشان میتوانند
اعتراف بشنوند، در آیین اعتراف راهنماییهای روحانی ارائه دهند و دعای
آمرزش را بخوانند، البته اگر از طرف اسقف مجوزی خاص داشته باشند.
اسقفها زمان و درجۀ بلوغ روحانی کشیش را برای انجام این خدمت خاص تشخیص
میدهند. این تعیین صلاحیت جزو خصوصیت یا ماهیت کشیشی به شمار میرود؛
پس نیازی نیست آیین دیگری را برگزار شود، زیرا شنیدن اعتراف بخشی از
دستگذاری شخص بهعنوان کشیش محسوب میگردد. به همین دلیل است که
نویسندۀ این کتاب در اینجا بین کشیش و پدر روحانی تمایزی ظریف قائل
میشود. (یادداشت مترجم)
|