ایمان و زندگی اورتودکس بخش 2 - زندگی یک مسیحی اورتودکس
فصل 29 -
وسوسههایی که ایماندار با آنها روبروست
یک مسیحی در تلاش خود برای زندگی مطابق
با ارادۀ خدا، با نیروهای مخالفی روبروست؛ آن نیروها کدامند؟
اساساً سه نیروی مخالف زیر وجود دارد:
* نخستین نیرو مستقیماً از جانب شیطان میآید. همانطور که او با
عیسی بهعنوان یک انسان، و با ایوبِ پارسا مبارزه کرد، با هر کسی که
میخواهد به خدا تعلق داشته باشد میجنگد، از آدم و حوا گرفته تا تمام
انسانها. به همین دلیل است که اسم ضدمسیح را بر خود دارد. پطرس رسول
بر ما آشکار ساخته، میفرماید: «دشمن شما ابلیس همچون شیری غرّان در
گردش است و کسی را میجوید تا ببلعد» (اول پطرس ٥ :۸). هرچقدر
ایماندار به مسیح نزدیکتر شود، ابلیس سختتر تلاش میکند تا او را از
مسیح جدا سازد. اما وقتی ایماندار با استواری با حملههای شیطان روبرو
میگردد، بیشتر و بیشتر به تقدس نزدیک میشود؛ مخالفت و دشمنی ضدمسیح
بجای آنکه به ایماندار آسیب بزند، به منفعت روحانی عظیمی برای او تبدیل
میشود! اگر چیزی تحت عنوان جنگ شیطان وجود نداشت، چنین مقدسین بزرگی
که همۀ ما به دستاوردهای روحانیشان احترام میگذاریم، وجود نمیداشت!
ایماندار مراقب است که در دام شیطان نیفتد؛ اما ترسی از او ندارد، زیرا
از کتابمقدس میداند که قدرت شیطان محدود است! تنها خدا قادرِ مطلق
میباشد. شیطان در مقابل خدا میلرزد؛ او میداند که مجازات در انتظار
اوست. پس بیایید ارواح شیطانی ناحیۀ جَدَریان را به خاطر آوریم که در
حضور عیسی چقدر مضطرب گشتند و نزد او فریاد زدند که «تو را با ما چه
کار است، ای پسر خدا؟ آیا آمدهای تا پیش از وقتِ مقرر عذابمان دهی؟»
(متی ٨ :۲۹)؛ ایشان حتی برای اینکه وارد خوکها شوند، از خداوندگار
اجازه گرفتند! (متی ٨ :۳۱).
ابلیس انسان را وسوسه میکند، اما قدرت این را ندارد که انسان را مجبور
به تسلیم به آنها سازد. او با حیله و نیرنگ وارد عمل میشود و از هر
روشی استفاده میکند تا انسان را فریب دهد و او را متقاعد سازد که آن
کار علیالظاهر به نفع اوست! به همین دلیل او شِرّیر (متی ٦ :۱۳)،
«وسوسه» یا «وسوسهگر» (متی ٤ :۳) خوانده شده است. این انسان است که
با ارادۀ آزاد خود تصمیم میگیرد که چه موضعی در برابر وسوسه اتخاذ
کند. آیا شیطان او را متقاعد خواهد ساخت که تسلیم وسوسه شود یا آن را
رد مى کند؟ یک مسیحی باید بیاموزد که چگونه با هوشمندی از دامهای
وسوسهگر بگریزد. اگر او بخواهد میتواند هر نیرنگ ضدمسیح را «مانند
تار عنکبوت» از بین ببرد. همانطور که یعقوب در نامهاش به ما اطمینان
داده، میفرماید: «در برابر ابلیس ایستادگی کنید، که از شما خوهد
گریخت» (یعقوب ٤ :۷).
با این همه، ما تنها نیستیم. فرشتۀ نگهبان هر یک از ما در نبرد روحانی
از ما دفاع کرده، برایمان خواهد جنگید.
* دومین نیروی مخالف دنیاست که برخلاف ارادۀ خدا عمل میکند.
یوحنای انجیلنگار در نامۀ نخست خود مینویسد: «تمامی دنیا در آن
شریر لمیده است» (اول يوحنا ٥ :۱۹).او در انجیل خود مینویسد، به
همین دلیل است که وقتی پسر خدا، بهعنوان خدا-انسان به جهان آمد، «جهان
او را نشناخت... و او را نپذیرفت» (م.ک. یوحنا ١ :۱۰-۱۱).
در این مقطع، لازم است یک موضوع را روشن سازیم. منظور ما از کلمۀ
«دنیا»، همان «عالم هستی» (به یونانی: کازمس)، یا «هر آنچه
را که [خدا] ساخته بود» که «بسیار نیکو بود» نیست (پیدایش ١
:۳۱). به همین دلیل است که کل خلقت «کازمس» (=دنیا) خوانده شد
که به معنای جواهر یا زینتآلات است. این نخستین معنای کلمۀ «دنیا» در
کتابمقدس است. اما در اینجا به قدرتهای شریر که منبع و منشاء آن ابلیس
است، با همین کلمه اشاره میکنیم، نیروهایی که از طریق انسانهایی
جلوهگر میشوند که تحت فرمان شیطان بوده، مطابق با فرمان او عمل
میکنند. آنانی که طرف شیطان هستند، چه بدانند و چه ندانند، در موضعی
خصمانه نسبت به خدا و قوم او قرار میگیرند. از این رو، شخصِ مسیحی
فراخوانده شده که دربرابر جنگی که هر روز در این دنیای گناهآلود با آن
روبروست، بایستد و مقاومت کند.
*سومین نیروی مخالف از خودمان نشاٴت میگیرد. مهم نیست این
موضوع چقدر ممکن است عجیب به نظر برسد، بلکه مهم این است که واقعیت
دارد. پولس رسول آنچه را که هر شخص در درون خود احساس میکند، عیان
ساخته، میفرماید: «امّا قانونی دیگر در اعضای خود میبینم که با
شریعتی که ذهن من آن را میپذیرد، در ستیز است و مرا اسیر قانونِ گناه
میسازد که در اعضای من است» (رومیان ٧ :۲۳). در حقیقت، تجربه
نشان میدهد که هرچند میخواهم کاری را که درست است انجام دهم، اما در
واقع دست به انجام کاری میزنم که نادرست است (م.ک. رومیان ٧ :۱۹).
این اتفاق چگونه رخ میدهد؟ همانطور که مشاهده کردیم، تعمید مقدس،
مسیحی را از گناه اولیه و هرگونه گناه شخصی آزاد میسازد. اما یک گرایش
یا رغبت به گناه باقی میماند، اما این امر مادامی که انسان آن را
نپذیرد و رد کند، او را گناهکار نمیسازد. این همان چیزی است که پولس
رسول به آن «قانونی دیگر» میگوید، که همان نیرویی دیگر است.
فرد مسیحی باید با احتیاط تمام، با این گرایش به گناه روبرو شود، مبادا
به سقوط و انحراف کشیده شود.
این نیروهای مخالف معمولاً در نبرد برعلیه فردِ مسیحی، مستقل از یکدیگر
عمل نمیکنند. شیطان که گناه را وارد دنیا کرد، معمولاً محرکهایی را
که از محیط گناهآلود دنیا ناشی میشود، با ضعف انسان درهم میآمیزد
تا او را به گناه بیندازد.
گناه دقیقاً چیست؟
یوحنای انجیلنگار پاسخ این پرسش را به ما میدهد. میفرماید: «هر
كه گناه را بعمل میآورد برخلاف شریعت عمل میکند؛ گناه بهواقع مخالفت
با شریعت است» (اول يوحنا ٣ :۴). او در ادامه میگوید: «آن که
گناه میکند از ابلیس است، زیرا ابلیس از همان ابتدا گناهكار بوده است»
(اول یوحنا ٣ :۸). آدم و حوا در فردوس مرتکب گناه اولیه شدند، آن هم
با اغوای شریرانۀ ابلیس که ایشان را گمراه ساخت. از آن پس، گناهان شخصی
انسان اتفاق افتاد، هنگامی که به دلایل مختلف به خدا و شریعت او اهانت
کرده و به خود اجازه دادند که در دام وسوسهها بیفتند. گناه با مرگ در
ارتباط است. یعقوب در نامۀ خود مینویسد: «هوای نَفْس که آبستن شود،
گناه را میزاید و گناه نیز به انجام رسيده، موت را به بار میآورد»
(یعقوب ١ :۱۵)- یعنی باعث میشود که انسان از منبع حیات که مسیح است،
دور شود و در نتیجه مرگ روحانی برایش اتفاق افتد. پولس رسول تاٴیید
میکند که «مزد گناه مرگ است» (رومیان ٦ :۲۳). به همین دلیل
است که یک مسیحی به هر طریقی که شده
فداكارانه در تلاش است که از گناه دوری کند و وقتی به آن آلوده میگردد، دقت و
احتیاط به خرج میدهد که با توبه و اعتراف پاک شود.
|