ایمان و زندگی اورتودکس
بخش 1
- ایمان
یک مسیحی اورتودکس فصل 3 - سنت مقدس
از آنجا که تمام کلیساها ادعا میکنند که یک کتاب مقدس را قبول دارند و
ایمان خود را بر روی آن بنا میکنند، پس چرا به چنین تعداد زیادی از
شاخهها تقسیم شده و هر یک از آنها از آموزههای خودشان دفاع میکنند؟
این یک واقعیت است که صدها (برخی میگویند هزاران) شاخۀ مسیحیت، کتابمقدس
را بهعنوان اساس تعالیم خود قبول میکنند، هرچند تفاوتهای بسیاری در متون
اصلی که از آن استفاده میکنند، وجود دارد یا اینکه برخی متون را (متون
عهدقدیم، همانطور که قبلاً بدان اشاره کردیم) بهعنوان بخشی از کتابمقدس
قبول ندارند. دلیل اصلی دستهبندی مسیحیان و قرار گرفتن ایشان در شاخههای
متعدد، چندان بهخاطر متون و ترجمههایی که استفاده میکنند نیست، بلکه
بهخاطر عدم درک و تفسیر نادرست از حقایق موجود در کتابمقدس است؛ و دلیل
این امر آن است که ایشان خود را از سنت مقدس جدا میکنند. این موضوع بسیار
جدی است. اجازه بدهید مختصراً بدان بپردازیم.
ما در پایان انجیل یوحنا میخوانیم: «عیسی کارهای بسیار دیگر نیز کرد که
اگر یک به یک نوشته میشد، گمان نمیکنم حتی تمامی جهان نیز گنجایش آن
نوشتهها را میداشت.» (یوحنا ۲۱:۲۵). ما از این متن میفهمیم که تنها
چیزهای اندک و محدودی که مسیح انجام داد و گفت، در اناجیل مقدس ثبت
شدهاند.
همچنین در اعمال رسولان میخوانیم که عیسی پس از رستاخیز خویش، به مدت چهل
روز بر شاگردانش ظاهر میشد و دربارۀ «پادشاهی خدا» با ایشان سخن
میگفت (اعمال ۱:۳). چیزی که معمولاً در کتاب اعمال رسولان «پادشاهی خدا»
خوانده میشود، همان کلیساست. به همین دلیل است که مفسرین این عقیده را
بیان میدارند که خداوندگار در ملاقاتهایی که با رسولان خویش داشت، بدیشان
دستورالعملهایی میداد در این زمینه که چگونه باید رسالتی را که به ایشان
محول کرده، به انجام برسانند، رسالت در زمینۀ بنا و گسترش کلیسا در سراسر
جهان که به خاطر آن، خون گرانبهای خویش را ریخته بود. قطعاً او در ارتباط
با این موضوع که چگونه باید رازهای[1] تعمید، عشای
ربانی، تدهین مقدس و غیره را به جا آورد، دستوراتی خاص بدیشان نداد. هیچ
مطلب و توضیحی خاص پیرامون این امور در اناجیل مقدس ثبت نگردیده، به جز یک
سری دستورات کلی، مثلاً در طول «شام عرفانی»[2]،
پس از آن که عیسی راز عشای مقدس را به شاگردان داد و بدیشان فرمود: «این
را به یاد من به جا آرید» (لوقا ۲۲:۱۹). اما اناجیل مقدس در مورد روش
اجرای عشای ربانی چیزی بیان نداشتهاند.
ما این چیزها را از متن عشای ربانی یعقوب مقدس (Adelpotheus)
فرامیگیریم، کسی که از سوی خداوندگار به عنوان نخستین اسقف اورشلیم منصوب
شد. اگر یعقوب مقدس دستورات و راهنماییهای لازم را از خداوندگار دریافت
نکرده بود، قطعاً قادر نبود با توانایی خود این آیین را به جا آورد. با
اینهمه، میبینیم که سایر رسولان این آیین را بهشکلی مشابه برگزار
میکنند. به همین دلیل است که در طول هزار سال نخست، زمانی که کلیسا در
جهان واحد و متحد بود، آیین نیایش با همین مراحل دنبال میشد.
اجازه دهید به یک مثال دیگر اشاره کنیم: خداوندگار این فیض را به شاگردانش
عطا کرد که بیماران را شفا دهند: «بیماران را شفا دهید» (مت ۱۰:۸).
آیا این بدین معناست که پس از درگذشت رسولان، این فیض از روی کلیسا برداشته
شده است؟ قطعاً اینطور نیست. رسولان این فیض را به جانشینان خود، اسقفهای
کلیسا و ایشان به کشیشهای ارشد یا مشایخ انتقال میدهند و این افراد رازهای
مقدس را اجرا میکنند. اما اناجیل مقدس بیان نمیدارند که این رازها از چه
راهها و روشهایی اجرا میشوند. در این خصوص، اطلاعاتی در نامۀ یعقوب به ثبت
رسیده است:
از تمام این مطالب، بهآسانی درک میکنیم که اگر دانش خود را تنها به آنچه
کتابمقدس میگوید، محدود کنیم و نکات دیگری را که رسولان از خداوندگار
شنیده و بهشکل شفاهی یا کتبی و بهطور مستقیم یا از طریق شاگردانشان به
کلیسا منتقل ساختهاند، در نظر نگیریم، نمیتوانیم به دانش و آگاهی مناسب
از کتابمقدس دست یابیم. جانشینان رسولان مقدس، اسقفها و واعظین کلیسا که
به «پدران دورۀ رسولان» معروفاند، کار رسولان مقدس را بر پایۀ آنچه از
ایشان آموخته بودند، ادامه دادند. ایشان بسیاری از مطالبی را که رسولان
تعلیم میدادند، به رشتۀ تحریر درآوردند و این متون تا به امروز باقی مانده
است. کلیسا این متون را بهعنوان یک ودیعه یا امانت روحانی و مقدس، از نسلی
به نسل دیگر حفظ میکند و به این ترتیب، این متون تا عصر ما دستنخورده
باقی مانده است. همین روند در کلیسا و در مورد جانشینانِ «پدران دورۀ
رسولان» نیز ادامه پیدا کرد.هر آنچه پدران مقدس کلیسا دریافت میکردند،
همان را به نسل بعدی انتقال میدادند و با الهام روحالقدس، آن را برای
مردم همان عصر قابل درک میساختند. به این ترتیب، ما میزان قابل توجهی از
متون آبای مقدس را از تمامی اعصار در اختیار داریم، متونی که در تفسیر صحیح
کتابمقدس به ما یاری میرسانند.
بنابراین، تمام اینها جزء سنت مقدس کلیسا میباشند. بدون آنها هر کسی
میتواند تفسیر شخصی خود را از متون کتابمقدس ارائه دهد، که البته با
تفسیر افرادی که باوری متفاوت دارند، تفاوت خواهد داشت. هر کسی میتواند
پیامد این قضیه را تصور کند: برداشتهای غلط، ناسازگاری، اختلاف عقاید و
دودستگی. به همین دلیل است که اغلب میشنویم شخصی «کلیسایی» جدید (اگر
بتوان اسم آن را کلیسا گذاشت، زیرا کلیسای مسیح واحد است) تأسیس
کرده و این «کلیسا» میتواند با کلیساهای دیگر به مخالفت و ضدیت برخیزد.
فراموش نکنیم که کلیسا در این امر تصمیمگیرنده بود که کدام کتابها الهام
خداست و شایستۀ آن است که در کتابمقدس قرار گیرد. در طول قرن اول و دوم،
بسیاری از کتابها بهعنوان اناجیل یا نامهها یا اعمال رسولان پدیدار شد،
مانند انجیل یعقوب، انجیل پطرس، انجیل توماس، اعمال برنابا و بسیاری کتب
دیگر. اینها اسامی رسولان بودند. با این حال، کلیسا تحت تأثیر آنها قرار
نگرفت، و متون را بهدقت بررسی و مطالعه کرد و تصمیم گرفت کدامیک از اینها
موثق هستند و در کدامیک نویسنده در آن دست برده و مورد تحریف قرار داده
است. کلیسا فقط ۲۹ کتاب را پذیرفت که عهدجدید را تشکیل دادند، و بقیه را رد
کرد. در مورد آثار پدران کلیسا نیز همین کار را انجام داد. تنها کتبی را
پذیرفت که با تعلیم کلیسا و کتابمقدس هماهنگ و سازگار میباشند.
بنابراین، کلیسای مبارز که اکنون داریم دربارۀ آن بحث میکنیم و در این
دنیای خاکی و از دوران رسولان وجود داشته، یک موجودیت مستقل یا نهادِ
کاملاً شکلیافته است. سرِ کلیسا، یعنی مسیح، «بخشید برخی را به عنوان
رسول، برخی را به عنوان نبی، برخی را به عنوان مبشر، و برخی را به عنوان
شبان و معلّم، تا مقدسین را برای کار خدمت آماده سازند، برای بنای بدن مسیح»،
بدنی که همان کلیسا میباشد (افس ۴:۱۱-۱۲).
هر جماعت کلیسایی دارای یک ساختمان مقدس و پدر روحانی یا کشیش مخصوص به خود
است. کشیش آیین نیایش، رازهای مقدس و جلسات مقدس روزانه را برگزار میکند،
تعلیم میدهد، کلاسهای اصول اعتقادی را برگزار میکند و مانند یک پدر از
فرزندان روحانی خود مراقبت بهعمل میآورد. اما بهعنوان یک فرد مستفل عمل
نمیکند و مختار نیست که از کانـُن (یعنی مقررات) کلیسا منحرف شود. اسقف
مسئول دیدار منظم از جماعتهای کلیسایی، تعلیم، هدایت، حل مشکلاتی که ممکن
است بهوجود آیند، رسیدگی به نیازهای کشیشها و ایمانداران، کنترلِ تجلی یا
تعبیر صحیح حقایق اخلاقی و اعتقادی و نظارت بر اجرای صحیح سنت آیینی
میباشد. از این طریق، «همه چیز باید به شایستگی و با نظم و ترتیب انجام
شود» (۱-قرن ۱۴:۴۰).
اما اسقف به شورای مقدس اسقفان نیز رجوع میکند، شورایی که مراکزش در
پایتخت هر کشور است و رئیس آن، اسقف اعظم یا پاتریارخ میباشد. اگر یکی از
ایمانداران یا روحانیون بخواهد در حیات منظم کلیسا اختلال به وجود آورد، یا
عقاید شخصی خود را که برخلاف آموزهها و کانن مقدس کلیساست، تعلیم دهد،
اسقف در وهلۀ نخست او را توبیخ میکند. اگر اصلاح نشد، این موضوع به شورای
کلیسا ارجاع داده میشود که بنا به تشخیص و صلاحدید خود، به رسیدگی و حل
این مشکل خواهد پرداخت، چنانکه کاننها و احکام مقدس کلیسا قید میکنند. در
هزار سال نخست حیات کلیسا، هنگامی که مسائلی بسیار جدی ظاهر میشد و کل
کلیسا را آشفته یا مختل میکرد، اسقفهای تمام دنیا در یک شورای جهانی
(بینالکلیسایی) گرد میآمدند. ایشان پس از بررسی این موضوع، تحت هدایت و
نور روحالقدس، تصمیم میگرفتند که چه چیزی درست و مطابق با کتاب مقدس و
سنت است. تمام کلیساهای محلی در سرتاسر جهان موظف بودند که این تصمیمات را
پذیرفته، بهکار ببندند. اگر کسی از تصمیمات شوراهای جهانی اطاعت نمیکرد،
از کلیسا جدا و محروم میشد. بدین ترتیب، کلیسا با اتحاد به سوی مقصد خود
حرکت میکرد.
به تمام اینها اشاره کردیم تا این نکته را کاملاً روشن سازیم که هیچ شخصی
نباید در کلیسا تعلیم اخلاقی یا اعتقادی خودش را شکل دهد، فارغ از این که
چه مقامی داشته باشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، شورای مقدس که بالاترین و
اقتدار کلیسایی هر کشور یا منطقۀ پاتریارخی است، به این امر رسیدگی خواهد
کرد. امروز شوراهای مقدس و همگانی اورتودکس گرد هم جمع میشوند تا دربارۀ
مسائلی که کلیتر میباشند و تمام کلیساها با آنها روبرو هستند، تصمیم
بگیرند. از این طریق، ایمان مشترک و نظم نیکوی کلیساهای محلی حفظ میگردد.
بنابراین، کلیسا با تصمیمات شوراهای مقدس اسقفان خود و پذیرش گستردهتر
اعضایش در زمینۀ این تصمیمات، اعلان میکند که چه چیزی با کتابمقدس و سنت
همخوانی و هماهنگی دارد، و چه چیزی ندارد؛ بدیهی است چیزی که همخوانی
ندارد، رد میشود.
در آخر، سنت مقدس چیست؟
پس بگذارید آنچه را تا کنون دربارۀ سنت مقدس گفتهایم، خلاصه کنیم تا
تصویری کامل داشته باشیم که چه عناصری سنت مقدس را شکل میدهند و چه عناصری
در شکلگیری آن دخیل نیستند.
نخست، باید این موضوع را روشن سازیم که سنت مقدس کلیسا از عادات و رسومی که
کلیساهای محلی کشورهای مختلف با آنها روبرو میباشند، تشکیل نشده است. اگر
این عادات و رسوم با تعلیم اعتقادی و کاننهای اخلاقیات مسیحی تضاد نداشته
باشند، مسیحیان با اجازۀ اسقف محلی میتوانند از آنها پیروی کنند. اما سایر
کلیساها ملزم به انجام آنها نیستند.
سنت مقدس حاوی تعلیم کلی حقایق ایمان است که بهصورت شفاهی از خداوندگار به
شاگردان رسیده است. این سنت، در طی قرنها و بدون وقفه
به نسلهای بعد و به زمان ما رسیده و همچنان ادامه خواهد داشت.
بهعلاوه، سنت مقدس دربرگیرندۀ تعلیم پدران کلیسا که از سوی شوراهای جهانی
مورد تأیید قرار گرفته، و تمام آن چیزهایی است که پدران مقدسِ شوراهای
جهانی یا محلی شکل دادهاند. متون اعتقادی، تفسیری، آیینی و نظیر اینها نیز
بعدها بدان افزوده شد و از سوی کل کلیسا مورد قبول واقع گردید. وینسنت اهل
لِرین (حدود ۴۴۵) مختصراً محتوای سنت مقدس را اینچنین بیان نموده است: «سنت
مقدس چیزی است که همگان، همواره و در همه جا بدان باور داشتهاند.»، یعنی
هرآنچه که همۀ اعضای کلیسای واحدِ رسولی از زمان رسولان مقدس، در طول قرون
مسیحی و در تمامی کلیساهای اورتودکس بدان باور داشته و بهعنوان حقیقت
پذیرفتهاند؛ تمام اینها مفاد سنت مقدس کلیسا را دربرمیگیرند. پیشفرض
اساسی این است که تمام این عناصر مطابق با روح کتابمقدس میباشند.
سنت مقدس بسیار مهم است، زیرا از تفسیر صحیح و معتبر کتابمقدس حفاظت
میکند. همانطور که قبلاً گفتیم، کتابمقدس تحت نور روحالقدس نوشته شد.
میتوان با نور روحالقدس نیز به تفسیر صحیح آن دست یافت. دقیقاً همین
اتفاق در مورد پدران کلیسای ما رخ داد؛ ایشان با روحالقدس به حرکت
درآمدند، با درد و رنج، احتیاط و دعای بسیار، کتاب مقدس را به درستی تفسیر
نمودند و تمام کتب را با تفسیراتی گرانبها برای ما به جا گذاشتند، تفسیراتی
که برای درک کتابمقدس مفید است.
باسیل بزرگ، اسقف اعظم و آگاه قیصریهِ کاپادوکیا (تاریخ ۳۷۹)، خاطر نشان
میسازد که ما در خصوص آموزهها و تعلیم کلیسا، برخی از آنها را از سنت
مکتوب و برخی دیگر را از سنت شفاهی رسولان دریافت کردهایم. هر دوِ آنها،
یعنی کتابمقدس و سنت مقدس، به یک اندازه ارزشمندند.
بنابراین، تمام موضوعاتی که زین پس مطالعه خواهیم کرد، بر پایۀ این دو ستون
کلیسا، یعنی کتابمقدس و سنت مقدس، قرار خواهند گرفت. اینها دو «چشمۀ [حیات
بخش از] مکاشفۀ الهی» میباشند.
[1] کلیسای اورتودوکس «رازها» را آن دسته از رسوم کلیسا میداند که کلیسای کاتولیک رومی و بسیاری شاخههای پروتستان از آن تحت عنوان «آیینها» یاد میکنند (= رسومی که برای ایماندار قدوسیت به بار میآورند)؛ از آنجایی که اتفاقهایی که در این رسوم رخ میدهد، فراتر از درک و منطق بشری است، خدا که این اعمال را وضع میکند، برترین راز است! (یادداشت مترجم)
[2]کلیسای
اورتودوکس کلمۀ «عرفانی» را به کار میبرد و مسیحیان غربی آن را
«شام آخر» میخوانند؛ چون یک راز بزرگ در آن آشکار شده بود، در غیر
این صورت یک شام عادی بود که عیسی با شاگردانش در آن شرکت داشتند.
عیسی با دادن نان بهعنوان بدن و پیالۀ شراب بهعنوان خونِ خویش،
عهد جدید را مُهر
کرد (م.ک. لوقا ۲۲:۱۹،۲۰) و حضور دائمی و اگزیستانسیل خویش را در
میان ایشان و در جهان اعلان نمود؛ این رازی است که در خدمت عالی و
بزرگ عشای ربانی مجدداً اجرا و برگزار میشود! (یادداشت مترجم)
[3] کلیسای اورتودوکس، برخلاف کاتولیک رومی، این راز را در مورد تمام بیماریها یا دردهای روحانی و جسمانی دیگر اجرا میکند، نه فقط بهعنوان تدهین نهایی فرد قبل از ترک این دنیا. (یادداشت مترجم)
|