ایمان و زندگی اورتودکس
بخش 1
- ایمان
یک مسیحی اورتودکس
ما
عیسی مسیح را «خداوند» میخوانیم. چرا اعتقادنامۀ نیقیه کلمۀ «خداوند»
را در اشاره به روحالقدس نیز بهکار میبرد؟
درست
است که ما اغلب عیسی مسیح را «خداوند» میخوانیم، اما در کتابمقدس و
در جلسات مقدس کلیسایمان، خدای پدر را نیز «خداوند» میخوانیم: «...
این واقع شد تا آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود تحقق یابد که ”پسر
خود را از مصر فرا خواندم“» (متی ٢ :۱۵). ما تثلیث اقدس را نیز
«خداوند» میخوانیم: «خداوند، خدای خود را بپرست و فقط او را عبادت
نما» (متی ٤ :۱۰). از آنجا که سه شخص تثلیث اقدس با یکدیگر برابر
بوده و دارای یک ذات میباشند، ما روحالقدس را نیز که خداست، «خداوند»
میخوانیم: «خداوند، روح است» (دوم قرنتیان ٣ :۱۷).
چرا
او «بخشندۀ حیات» خوانده شده است؟
روحالقدس «بخشندۀ حیات» خوانده شده زیرا بههمراه پدر و پسر به تمام
مخلوقات حیات میبخشد. در این مقطع، نبوت حزقیال بسیار تأثیرگذار است
که بر طبق آن، تودهای از استخوانهای خشک انسان با قدرت روحالقدس به
هم پیوستند و با تمام عناصر یک بدن، گوشت و اعصاب و غیره از نو رشد
کردند و حیات یافتند (م.ک. حزقیال ۳۷:١-۱۰). مطلبی که باید بدان
اشاره کنیم این است که همانطور که دیدیم تجسم پسر خدا با «همکاری» (به
یونانی: «سینِرگهیا»)[1] روحالقدس
صورت گرفت: جبرائیلِ فرشته به مریم باکره اعلان کرد: «روحالقدس بر
تو خواهد آمد» (لوقا ۱:۳۵). بعدها، او به یوسف نیز اطمینان داد
که نترسد زیرا «آنچه در بطن وی قرار گرفته، از روحالقدس است»
(متی ۱:۲۰). به همین دلیل است که در دعایی خاص به روحالقدس («ای
پادشاه آسمانی، تسلیبخش... روحِ راستی...») که با آن جلسات مقدس
کلیسایمان را آغاز میکنیم -و ایمانداران نیز دعاهای خود را در خلوت با
آن آغاز میکنند- میگوییم: «بخشندۀ حیات.» اما روحالقدس نه
تنها فراهمکنندۀ حیات طبیعی به تمام خلقت است، بلکه حیات روحانی را
نیز به انسانها میبخشد: «زیرا همه كسانى که از روح خدا هدایت
میشوند، ايشان پسران خدایند» (رومیان ٨ :۱۴). بنابراین، این
طبیعی است کسانی که ایمان دارند، از ثمرات روحالقدس بهرهمند گردند؛
این ثمرات عبارتند از: «محبت، شادی، آرامش، سلامتى، مهربانی،
نیکویی، ايمان، تواضع و پرهيزكارى» (غلاطیان ٥ :۲۲). خداوندگارْ
عیسی مسیح نیز به ما گفته بود که «درخت را از میوهاش میتوان شناخت»
(متی ١٢ :۳۳). بنابراین، انسانی که بهلحاظ روحانی تولد تازه یافته،
به دلیل ثمرات روحانی که او را زینت داده، متمایز و آشکار میباشد.
از
کجا میدانیم که روحالقدس چنانچه در اعتقادنامۀ نیقیه بیان شده «از
پدر صادر میگردد»؟
همه
میتوانند درک کنند که هیچ کس به جز پسر خدا در جایگاهی نیست که بتواند
دربارۀ موضوعی به این حساسی صحبت کند؛ او کسی است که انسان شد تا حقایق
والای ایمانمان را بر ما مکشوف سازد. بنابراین، خداوندگار ما، عیسی
مسیح، در شام آخری که با شاگردان داشت، با صراحت بر ایشان مکشوف ساخت
که «امّا چون آن مدافع که از نزد پدر برای شما میفرستم بیاید، یعنی
روحِ راستی که از پدر صادر میشود، او خودْ دربارۀ من شهادت خواهد داد»
(یوحنا ١٥ :۲۶). شورای دوم جهانی[2] به این کلام
مسیح استناد کرد تا در اعتقادنامۀ ایمان این عبارت را بگنجاند «...به
روحالقدس که خداوند و بخشنده حیات است که از پدر صادر میگردد و او را
با پدر و پسر یک پرستش و یک جلال است.»
پس
چرا کاتولیکهای رومی میگویند که روحالقدس از پدر و همچنین از پسر
صادر میگردد؟ آیا این اشتباه است؟
قطعاً
اشتباه است و در این زمینه خیلی هم اشتباه میباشد! چه کسی حق دارد
کلام صریح مسیح را اصلاح کند؟! خداوندگار فرموده: «پس هر که یکی از
کوچکترینِ این احکام را کماهمیت شمارد و به دیگران نیز چنین بیاموزد،
در پادشاهیِ آسمان، کوچکترین به شمار خواهد آمد. امّا هر که این احکام
را اجرا کند و آنها را به دیگران بیاموزد، او در پادشاهیِ آسمان بزرگ
خوانده خواهد شد» (متی ٥ :۱۹). اکنون، اگر کسی جرأت کند که نه
صرفاً یک حکم کوچک، بلکه آموزۀ اساسی ایمان ما را تغییر دهد- آموزهای
که خداوندگار و خدا-انسان خودْ از آن محافظت نمود، و همچنین کل شورای
جهانی- میفهمیم که چه مسئولیت عظیمی دربرابر خدا دارد! ما به تحلیل و
بررسی بیشتر این موضوع بزرگ که یکی از تفاوتهای بنیادی موجود میان
کلیسای کاتولیک رومی و کلیسای اورتودکس است، نخواهیم پرداخت. فقط به
این مطلب اشاره خواهیم کرد که عبارت «و پسر» (در لاتین،
filioque) که برضد
کاننهای (قوانین) کلیساست، موضوعی جزئی و ناچیز نیست؛ بلکه، در روابط
موجود میان سه شخص تثلیث اقدس اختلال و بینظمی بهوجود میآورد، و دو
اصل را وارد میسازد و روحالقدس را دستکم گرفته و او را پایینتر از
پدر و پسر قرار میدهد. اما اجازه بدهید اینها را به الهیدانانی
بسپاریم که در بررسی چنین اموری مشغول میباشند. بگذارید به نوبۀ خومان
بر اساس کلام عیسی و مطلب تدوینشده از سوی شورای دوم جهانی، از
ایمانمان دفاع کنیم، آموزهای که کلیسای اورتودکس بههمراه سایر
آموزهها، به مدت ۱۷۰۰ سال و بیشتر، بدون تغییر حفظ کرده است.
چرا
اعتقادنامۀ ایمان میگوید که روحالقدس «از طریق انبیاء سخن گفته»؟ آیا
روحالقدس از دوران عهدقدیم فعالیت داشته؟
حتی
قبل از آن! از ابتدای خلقت جهان، روحالقدس که خداست، در اتحاد با خدای
پدر و پسرِ خدا، در همه چیز با ایشان همکاری داشته است، خصوصاً در
رابطه با انبیای عهدقدیم و حتی پس از ایشان، همانطور که پطرس رسول که
روح خدا را داشت مینویسد: «زیرا وحی هیچگاه به ارادۀ انسان آورده
نشد، بلکه مردمان تحت نفوذ روحالقدس از جانب خدا سخن گفتند» (دوم
پطرس ١ :۲۱). پولس رسول نیز اضافه میکند: «یکی را به وسیلۀ روح،
کلام حکمت داده میشود... به دیگری نبوّت» (اول قرنتیان ١٢
:۸-۱۰). لذا، این مطلب معلوم و مشخص میگردد که روحالقدس انبیا را
آگاه ساخت، در این خصوص که دربارۀ ارادۀ خدا به مردم چه بگویند. به
همین دلیل است که جملۀ «او از طریق پیامبران سخن گفته است» به
اعتقادنامۀ نیقیه اضافه شد.
در
کنار همۀ چیزهایی که تاکنون آموختهایم، آیا اطلاعی از سایر کارهای
روحالقدس در این دنیا داریم؟
اعمال
روحالقدس بسیارند! ما آنها را در مطالعۀ روزانۀ کتابمقدس میبینیم.
ما تنها به یکی از آنها که مهمترین است خواهیم پرداخت. این رویداد
پنجاه روز پس از رستاخیز خداوندگار یا ده روز پس از صعودش به آسمان
اتفاق افتاد. لوقا کسی است که این واقعۀ بینظیر و بیسابقه را در
اعمال رسولان (٢ :۱-۴۰) شرح میدهد.
در آن
روز، وعدۀ مسیح به شاگردانش تحقق یافت، این وعده که ایشان روحالقدس،
آن تسلیدهنده و مدافع (پاراکلیت)[3]
را دریافت خواهند کرد که همه چیز را بدیشان خواهد آموخت و آنان را به
تمامی حقیقت رهبری خواهد کرد (یوحنا ١٤ :٢٥ و ١٦ :١٣).
وقتی
شاگردان بههمراه نخستین ایمانداران «همه یکدل در یک جا جمع بودند»
(اعمال ٢ :۱)، در همان جایی که به بالاخانه معروف بود و شام آخر در
آنجا برگزار شد، روحالقدس به شکل زبانههای آتش بر تک تک ایشان فرود
آمد. زمانی که «صدایی همچون صدای وزش باد شديد از آسمان آمد»
ایشان آمدن او را احساس کردند (اعمال ۲:۲). از آن لحظه، شاگردان عامی و
بیسواد به شخصیتهایی پویا و جدید تغییر یافتند. نخستین علامت قابل
رؤیت و مشهودِ این تغییر، این بود که «به زبانهای دیگر سخن گفتن
آغاز کردند» (اعمال ٢ :۴). یک پدیدۀ غافلگیرکنندۀ دیگر از تحول
فردی رسولان، خطابۀ دلیرانۀ پطرس در برابر جمعیتی از مردم بود که هجوم
آورده بودند تا ببینند در بالاخانه چه اتفاقی در حال رخ دادن است! پطرس
که در شب دستگیری و محاکمۀ عیسی، در مقابل یک خدمتکار زن ترسید که
اعلان کند که شاگرد عیسی است، اکنون در برابر هزاران نفر نه تنها جرأت
کرد که بگوید عیسی همان مسیح موعود است، بلکه حتی ایشان را مورد انتقاد
قرار داد و گفت او همان است که شما بر صلیب کشیدید (اعمال ٢ :۳۶).
نتیجه حیرتانگیز بود. نتیجۀ خطابۀ پطرس رسول و سایر رسولان که با
الهام روحالقدس بود، برانگیختن حس عمیقی از توبه در دل شنوندگان بود و
ایشان فوراً از رسولان مشورت خواسته، پرسیدند: «ای برادران، چه
کنیم؟» (اعمال ٢ :۳۷).
پطرس ایشان را چنین هدایت کرد و فرمود: «توبه کنید و هر یک
از شما به نام عیسی مسیح برای آمرزش گناهان خود تعمید گیرید که عطای
روحالقدس را خواهید یافت» (اعمال ٢ :۳۸). «پس پیام او را
پذیرفتند و تعمید گرفتند. در همان روز حدود سه هزار تن بدیشان پیوستند»
(اعمال ٢ :۴۱).
چه
کسی میتوانست تصور کند رسولانی که معلم خویش را بههنگام دستگیری به
دست کسانی که میخواستند او را مصلوب کنند، رها کرده بودند و رفته و
پنهان گشتند تا مبادا ایشان را نیز دستگیر کنند، اکنون چنین جسارت و
صراحتی از خود نشان دادند. یا اینکه چنان حکیمانه و مؤثر سخن گفتند که
سه هزار نفر را متقاعد کردند که آن روز تعمید بگیرند! و ایشان چه کسانی
بودند؟ ایشان از میان همان جمعیتی بودند که از پیلاتس میخواستند عیسی
را مصلوب کند.
اینها
نتایج نزول روحالقدس بود که از آن روزِ مقدس به بعد، کلیسای مقدس مسیح
را نمایان ساخت، و از آن پس، کلیسا را در انجام رسالتش، حمایت، محافظت،
هدایت کرده و الهام بخشیده است.
کلیسا
چیست؟
کلیسا
دقیقاً همان معجزهای است که در روز
پنطیکاست آشکار شد. همانطور که دیدیم، در آن روز، جمعیتی در «بالاخانۀ» اورشلیم
گرد هم آمده بود، بهاضافۀ مادر مقدس مسیح و رسولان مقدس و تمام کسانی
که به مسیح ایمان داشتند- حدود صد و بیست نفر (م.ک. اعمال ١ :۱۵ و ٢
:۱). از همان لحظهای که همۀ این افراد نزول روحالقدس را تجربه کردند
و «با روحالقدس و آتش» تعمید گرفتند، همانطور که یحیی پیشگویی
کرده بود (لوقا ٣ :۱۶)، کلیسای مسیح بنیان گذاشته شد.
پس از
سخنان پطرس و سایر رسولان مقدس خطاب به جماعتی که آنجا گرد هم آمده
بودند، حدود سه هزار نفر به مسیح ایمان آوردند و در همان روزِ
پنطیکاست تعمید گرفتند.
ایشان همگی به کلیسای اورشلیم پیوستند (م.ک. اعمال ٢ :۴۱).
از آن
روز به بعد، رسولان مسیح انجیل مسیح را با دلیری در همه جا موعظه
میکردند، در صحن بیرونیِ معبد، در خیابانها و میدانهای اورشلیم، و
نتیجۀ آن چنین بود که جمعیت بیشتری ایمان آوردند «و شمار
مردان به حدود پنج هزار رسید» (اعمال ۴:۴). اگر قرار بود زنان و
کودکان مسیحی را نیز بهحساب آوریم، قطعاً این جمعیت بسیار بیشتر
میشد. نخستین کلیسا در اورشلیم به این شکل پایهگذاری شد- «مادرِ
کلیساهایی» که دائماً در حال رشد بود.
وقتی
رسولان مقدس- که پولس رسول نیز با دعوتی خاص از سوی عیسی مسیح به ایشان
اضافه شد (م.ک. اعمال ٩ :۱-۹)- و همکارانشان نزد همۀ ملتها رفتند
(آسیای صغیر، خاورِ دور، حتی هندوستان و اسپانیا، شمال و جنوب)، همگی
مشغول پایهگذاری کلیساهای جدید شدند. رسولان در هر کلیسای جدیدی که
بنا میکردند، هنگام ترک آنجا (برای اینکه رسالت مقدس خود را در جای
دیگر ادامه دهند)، بر طبق دستوراتی که از استاد خود، عیسی دریافت کرده
بودند، اسقفی را بهعنوان جانشین خویش دستگذاری کرده، در آنجا مستقر
میساختند. اسقف مسئول برگزاری آیین نیایش و تمام رازها (آیینها) بود.
هنگامی که جماعتهای بیشتری از مؤمنین در منطقۀ تحت سرپرستی او تشکیل
میشد، برای هر کلیسای محلی یک کشیش تعیین میکرد. ما تا به امروز نیز
در سراسر جهان همین کاری را انجام میدهیم.
بنابراین، روحالقدس در روز
پنطیکاست، کلیسا را پایهگذاری کرد- یعنی جماعتی مقدس از ایمانداران که مسیح در
میانشان حضور دارد. مسیح نیز چنین فرمود: «زیرا جایی که دو یا سه
نفر به نام من جمع شوند، من آنجا در میان ایشان حاضرم» (متی ١٨
:۲۰). این امر بهطور خاص در طول مراسم آیین نیایش، بههنگام برگزاری
راز عشای ربانی، واضح و مشهود میگردد که بعداً بدان خواهیم پرداخت.
بهطور خلاصه، میتوانیم بگوییم که کلیسا نهادی است تشکیلشده از سوی
خدا که مسیح سر آن است، و اعضای آن را نیز تمام افرادی تشکیل میدهند
که به او ایمان دارند، در نام تثلیث اقدس تعمید میگیرند و با شرکت در
رازهای مقدس، در اتحاد با او باقی میمانند.
بیایید نگاهی بیندازیم به چند جملۀ کوتاه که پدران مقدس دربارۀ کلیسا
بیان نمودهاند:
جایی
که کلیسا باشد، روح خدا نیز در آنجا حضور دارد؛ و جایی که روح خدا هست،
آنجا کلیساست و فیضش به تمامی در جریان است (قدیس ایرنیوس، در ۱۳۰ م.
در اسمیرنا متولد شد و در سال ۲۰۲ در فرانسه درگذشت. وی در آن زمان
اسقف لیون بود).
اگر
کسی کلیسا را بهعنوان مادر تصدیق نکند، نمیتواند خدا را بهعنوان پدر
داشته باشد (قدیسْ سیپریان، اسقف کارتاژ، حدود ۲۰۰-۲۵۸).
کلیسا
بزرگتر از آسمانها و زمین است. کلیسا دنیایی جدید است که خورشید آن
مسیح میباشد (قدیس آمبروز، اسقف میلان، حدود ۳۴۰-۳۹۷).
بدن
مسیح که مسیحیان از طریق تعمید بدان میپیوندند، سرچشمۀ رستاخیز و نجات
ماست (قدیس آتاناسیوس، اسقف اسکندریه، حدود ۲۹۶-۳۷۳).
کلیسا
فردوسِ زمین میباشد که پدر آسمانی در آن سكونت دارد(گرمانوس اول،
پاتریارخ قسطنطنیه، ۷۱۵-۷۳۰).
از
آنجا که کلیساهای بسیاری در جهان وجود دارد، چرا اعتقادنامۀ نیقیۀ
میگوید «من ایمان دارم...به کلیسا که یکتا...است»؟
تمام
کلیساهای محلی در سرتاسر جهان، بر یک باور راستین (به یونانی:
«اورتودکس») استوارند، باوری که کتابمقدس تعلیم میدهد و پدران کلیسا
در شوراهای جهانی تعریف کردهاند. اینها همگی از یک سنّت مقدس و راستین
(اورتودکس) و یک پرستش پیروی میکنند. همۀ اسقفها، کشیشان و شماسان نیز
بیوقفه از سوی تمام اسقفها- یعنی همان جانشین رسولان- دستگذاری
شدهاند. بدین نحو، تمام کلیساهای اورتودکس یک بدن را شکل میدهند که
همان بدن روحانی مسیح میباشد. پولس رسول مینویسد که کلیسا بدن مسیح
است (م.ک. کولسیان ١ :۲۴)؛ مسیح «بدن، یعنی کلیسا را، سَر است»
(کولسیان ١ :۱۸)؛ و همۀ ما ایمانداران اعضای کلیسا میباشیم، یعنی «اعضای
بدن او، از گوشت و استخوان او» (م.ک. افسسیان ٥ :۳۰). از این رو،
چون همۀ ایمانداران اورتودکس، از تمامی اعصار و از تمامی کلیساهای محلی
و در سرتاسر جهان، اعضای بدن مسیح میباشند و مسیح سر کلیساست، واضح
است که تمام کلیساها، کلیسای واحد و یکتای مسیح را تشکیل میدهند. پولس
رسول دوباره پیرامون همین موضوع مختصراً مینویسد: «زیرا یک بدن هست
[همگی یک بدن را تشکیل میدهید] و یک روح [که شما را متحد
میسازد]... یک خداوند، یک ایمان و یک تعمید» (م.ک.
افسسیان ۴:۴-۵). بنابراین، کلیسا یکی است، هرچند تعداد کلیساها درحال
افزایش است، زیرا ارادۀ مسیح این است که انجیل در سراسر جهان موعظه شود
و «آنگاه یک گله خواهند شد با یک شبان» (یوحنا ١٠ :۱۶).
اعتقادنامۀ نیقیه کلیسا را «مقدس» معرفی میکند. از آنجا که اعضای
کلیسا همگی کسانی هستند که به مسیح ایمان آورده و تعمید گرفتهاند، آیا
همۀ این ایمانداران مقدس یا قدیس میباشند؟ ما میشنویم که اتفاقات بد
و ناشایست بسیاری بین مسیحیان تعمیدگرفته در جریان است!
این
یک واقعیت است که در کلیسا اعضایی هستند که در گناه هستند. برای انسان
غیرممکن است که در طول زندگی زمینیاش مرتکب گناه نشود. یوحنای
انجیلنگار اینگونه بر این مطلب صحّه میگذارد و میفرماید: «اگر
بگوییم بَری از گناهیم، خود را فریب دادهایم و راستی در ما نیست»
(اول یوحنا ١ :۸). یعقوب («آدلفوتئوس») نیز میافزاید: «همگى ما
بسیار میلغزیم» (یعقوب ٣ :۲). اما گناهان مسیحیان نمیتواند
قدوسیت کلیسا را باطل سازد، زیرا همانگونه که دیدیم، کلیسا بدن مقدس
مسیح است و سری که بر بدن کلیسا تسلط و حاکمیت دارد، خودِ مسیح است.
علاوه بر این، هدف مسیح از بنای کلیسا دقیقاً تقدیس تمام کسانی است که
با او متحد خواهند شد. همانطور که پولس رسول میفرماید: «...آنگونه
که مسیح نیز کلیسا را محبت کرد و جان خویش را فدای آن نمود، تا آن را
به آبِ کلام بشوید و اینگونه کلیسا را طاهر ساخته، تقدیس نماید، و
کلیسایی درخشان را نزد خود حاضر سازد که هیچ لکه و چین و نقصی دیگر
نداشته، بلکه مقدّس و بیعیب باشد» (افسسیان ٥ :۲۵-۲۷). بنابراین،
کار تقدیس کلیسا را خودِ مسیح که سر کلیساست تضمین نمود و او را با
روحالقدس که روحِ کلیسا میباشد به «تمامی حقیقت» راهبری
میکند (یوحنا ١٦ :۱۳). ما بهوضوح میبینیم که خدای تثلیث، پدر،
بهواسطۀ پسرش عیسی مسیح و با مشارکت و همکاری روحالقدس، با اجرای
رازهای مقدس مانند تعمید، توبه و اعتراف و آیین سپاسگزاری (عشاء
ربانی)، ایماندارانی را که به کلیسا میآیند، تقدیس میکند. تعداد
مقدسینی که کلیسا تا به امروز پرورش داده، بیشمار است و همچنان با عمل
تقدیسکنندۀ خویش به این کار ادامه میدهد.
در
اعتقادنامۀ نیقیه، کلیسای یکتا و مقدس «کاتولیک یا جامع» خوانده
میشود. اما میدانیم که کلیسای کاتولیک حدود هزار سال پیش از کلیسای
اورتودکس جدا شد. پس چرا همچنان کلیسای خود را «کاتولیک» میخوانیم؟
باید
توضیح دهیم که کلیسای غرب پس از جدایی از کلیسای شرق، یعنی کلیسا
اورتودکس، در سال ۱۰۵۴، اصطلاح «کاتولیک» را از اعتقادنامه برگزید تا
خود را «کاتولیک» یا همگانی و جهانشمول بنامد. اما بر اساس کانُنها،
کلیسای اورتودکس آن را بهعنوان «کاتولیک» نمیپذیرد، زیرا نمیتواند
همگانی باشد، از آنجا که از کلیسای یکتا، مقدس، همگانی و رسولی جدا شده
و بهلحاظ آیینی نیز با آن مشارکت ندارد.
کلیسای اورتودکسِ ما به دو دلیل عمدۀ زیر کاتولیک (جامع) میباشد:
نخست
به این دلیل که به خواندگی و دعوتی که در برابر تمامی ملتها دارد، توجه
میکند و هر انسانی را، صرف نظر از هر نژادی، بهعنوان عضو میپذیرد،
تا تمامی مردم را بدون هیچ استثنائی در خود جای دهد و ایشان را با مسیح
متحد سازد تا در نهایت، کلام خداوندگار تحقق یابد که فرمود: «آنگاه
یک گله خواهند شد با یک شبان» (یوحنا ١٠ :۱۶). قدیس سیریل، اسقف
اورشلیم (حدود ۳۵۰-۳۸۶) میگوید که کلیسا «کاتولیک خوانده میشود...
چون در سرتاسر جهان حضور دارد، از یک نقطۀ جهان تا نقطهای دیگر...
زیرا در سرتاسر جهان وجود دارد، از یک انتها تا انتهایی دیگر... و
اینکه کلیساها در همۀ نقاط جهان پراکنده هستند، بهگونهای که همۀ آنها
کلیسایی واحد و کاتولیک (جهانشمول) را در اتحاد روحالقدس بسیار مقدس
تشکیل دهند». کلیسا کاتولیک (جهانشمول) خوانده شده و میشود،
زیرا بدون هیچگونه محدودیت زمانی، تمامی کسانی را که به بدن مسیح تعلق
دارند، در بر میگیرد، یعنی تمام آنانی که در قرون گذشته با ایمان به
مسیح زندگی کردهاند و آنانی که در حال حاضر در تمامی جهان زیست
میکنند. قدیس یوحنای زریندهان (یا «کریزوستوم»- حدود ۳۴۹-۴۰۷) اضافه
میکند که کلیسا «نه تنها در تمامی جهان، بلکه در تمامی زمانها گسترش
خواهد یافت» یعنی در همۀ دورهها.
دوم
اینکه، کلیسا کاتولیک (جهانشمول) خوانده میشود زیرا تعلیم یکپارچۀ
کلیسای واحد را بدون تغییر حفظ میکند و بر طبق جملۀ بهیاد ماندنی
قدیس وینسنت اهل لِرَن، راهب فرانسوی (حدود ۴۴۵) همچنان بر این باور
استوار است: «quod ubique, quod semper quod ab omnibus creditum est» («باور
[تأییدشده] در همه جا، همواره و از سوی همگان). بدین نحو، کلیسای
کاتولیک یا جهانشمول با سایر کلیساهای خودخوانده، نفاقافکن و بدعتی
تفاوت دارد، کلیساهایی که با معرفی تعالیم جدید و غلط یا رد بخشهایی از
حقیقت ایمان راستین (اورتودکس) تعلیم کلیسای واحد را جعل نمودهاند.
لذا، به بیان الهیدان معاصر یونانی، «کلیسا ”جامع“
خوانده میشود زیرا همواره و در همه جا یکی است، در پیوندی ناگسستنی
قرار دارد، بهشکلی یکپارچه تعلیم میدهد، به یک تعلیم راستین در خصوص
ایمان اعتراف میکند و یک پرستش و طرز نظارت/ادارۀ کلیسا را حفظ
میکند.»[4]
چرا
اعتقادنامۀ نیقیه کلیسا را «رسولی» مینامد؟
زیرا
کلیسا از سوی نخستین و بزرگترین «رسول و کاهن اعظمی که بدو معترفیم»
پایهگذاری شد، یعنی عیسای مسیح (عبرانیان ٣ :۱)، «و بر شالودۀ
رسولان و انبیا بنا شدهاید، که عیسی مسیح خودْ سنگ اصلی آن بناست»
(افسسیان ٢ :۲۰). کلیسای یگانه، مقدس و کاتولیک، «رسولی» نیز خوانده
میشود، زیرا به موعظۀ تعلیم رسولان مقدس ادامه میدهد، همان تعلیمی که
ایشان آن را از خودِ عیسی دریافت کردند. و این فقط به تعلیم خلاصه
نمیشود، بلکه بهطور کلی ساختار و ادارۀ کلیسا و نیز تمام خصوصیات
کلیسای رسولی را حفظ میکند. یکی از خصوصیات کلیدی کلیسا بهعنوان
کلیسای رسولی، جانشینی اسقفهای آن میباشد. منشاء یا نقطۀ شروع انتصاب
یا دستگذاری اسقفها در کلیسای یکتا، کاتولیک و رسولی، برمیگردد به
رسولان مقدس. همانطور که رسولان جانشینان خویش را بهعنوان اسقف تعیین
نمودند، این اسقفها نیز اسقفهای جانشین خود را دستگذاری کردند و ایشان
نیز دیگران را، و این سلسله تا امروز نیز ادامه داشته است. این جانشینی
رسولی، به همراه ایمان یکپارچه و واحد و نظام ادارۀ کلیسایی در
گردهمآیی اسقفان (نظام مرتبط با شورای کلیسایی)، کلیسای حقیقی را از
هرگونه بدعت و ساختار نفاقافکن متمایز میسازد. بنابراین، از طریق
خدمت اسقفها که جانشین رسولان هستند، فیض کهانت به کشیشها (مشایخ)،
شماسان و خادمین منتقل شده است و تأثیرات مفیدی بر کل کلیسا میگذارد.
آیینهای مقدس کلیسا
چگونه میتوان عضو کلیسای اورتودُکس شد؟
عیسی
مسیح خودش پس از رستاخیزش پاسخ این پرسش را داد؛ او فرمود: «به سر
تا سر عالم بروید و خبر خوش (انجيل) را به همۀ خلایق موعظه کنید. هر که
ایمان آوَرَد و تعمید
يابد، نجات خواهد
یافت»
(مرقس ۱۵:۱۶-۱۶)؛ «...و ایشان را به نام پدر و پسر و روحالقدس
تعمید دهید و به آنها تعلیم دهید که هر آنچه به شما فرمان دادهام، به
جا آورند» (متی ۱۹:۲۸-۲۰). رسولان مقدس در نتیجۀ این فرمان، از روز
پنطیکاست شروع به موعظۀ پیغام شادیبخش مسیح کردند. در آن روز تمام
کسانی که به مسیح ایمان آوردند، از رسولان پرسیدند: «ای برادران، چه
کنیم؟» و پطرس به ایشان فرمود: «توبه کنید و هر یک از شما به
نام عیسی مسیح برای آمرزش گناهان خود تعمید گیرید که عطای روحالقدس را
خواهید یافت» (م.ک. اعمال رسولان ۳۷:۲-۳۸)؛ آنان نیز چنین کردند.
سه هزار نفر از کسانی که با شادی و مسرت کلام رسولان را در اورشلیم
پذیرفتند، به مسیح ایمان آوردند، از زندگی قبلی خود توبه کردند و «تعمید
گرفتند» و در همان روز به کلیسا پیوستند (م.ک. اعمال ۴۱:۲).
بنابراین، از کلام عیسی و آنچه رسولان انجام دادند، در مییابیم که فرد
برای آنکه عضو کلیسای اورتودُکس شود، بایستی به موارد زیر وفادار و
پایبند باشد:
۱.
تعلیم مسیح را بشنود، آن را بیاموزد و بپذیرد؛ از زندگی قبلی خود توبه
کرده، بخواهد که مطابق با انجیل مسیح زیست کند- کاری که با تعلیم دینی
نظاممند و دورهای قبل از تعمید آغاز میشود.
۲.
ایمان داشته باشد به اینکه عیسای مسیح، پسر یگانۀ خدا، همان «خدای
حقیقی» است؛ پذیرفتن تمام بندهای حقیقت که در اعتقادنامۀ ایمان ما
گنجانده شدهاند و اعتراف به آنها.
۳.
دریافت تعمید به شکلی درست و مناسب با راز تعمید مقدس بر اساس سنت
اورتودُکس و
از
دست کشیش یا اسقف قانونی اورتودُکس.
بر طبق سنت
اورتودُکس، آیین تعمید چگونه صورت میپذیرد؟
قبل
از آیین تعمید، در تالار یا صحن کلیسا (اگر چنین فضایی وجود داشته
باشد، یا در انتهای غربی ساختمان کلیسا)، کشیش کسی را که باید تعمید
بگیرد، با دعاهایی خاص آماده میکند تا آن شخص را از شرّ هر گونه نیروی
شریر که بر او تسلط دارد آزاد کند. ایشان رو به غرب میکنند و پس از
پرسش مناسب کشیش، شخص داوطلب تعمید پاسخ میدهد: «من او [شیطان] را
از خود میرانم». سپس رو به شرق میکنند و پس از پرسش مناسب کشیش،
شخص داوطلب پاسخ میدهد: «من خود را با مسیح متحد میگردانم» و
اضافه میکند: «من به او بهعنوان پادشاه و خدا باور دارم.»
سپس، اعترافنامۀ ایمان را که همان اعتقادنامه است، قرائت میکند.
اگر
شخص تعمیدگیرنده نوزاد باشد، شخصی که به پرسشهای کشیش که در بالا
بدانها اشاره شد، پاسخ میدهد، پدر یا مادر تعمیدی او خواهند بود؛ همین
اصل در مورد اعتقادنامه نیز صدق میکند.
پس از
آخرین دعای قبل از تعمید، کشیش و شخص داوطلب تعمید به تعمیدگاه میروند
(یا مقابل حوض تعمید که در مرکز کلیسا واقع شده است) و در آنجا مراسم
تعمید مقدس آغاز میگردد:
-
کشیش با دعاهای مخصوص، آب داخل حوض تعمید را برکت داده، تقدیس میکند.
- او
به بدن شخص تعمیدگیرنده روغن زیتون میمالد (همانگونه که برای
ورزشکاران زمانهای قدیم به کار میرفت) تا در نبرد روحانی خود پیروز
گردد.
-
سپس، شخص سه بار در آبِ تقدیسشده و برکتیافته فرو رفته و بر میخیزد،
حین اینکه کشیش (مطابق با فرمان عیسی و شاگردانش) این جمله را بیان
میکند: «خادم خدا [نام شخص را میگوید] به نام
پدر [نخستین باری که فرد در آب فرو میرود] و پسر
[دومین بار] و روحالقدس [سومین بار] تعمید یافته است.
آمین.» این سه بار فرو رفتن در آب، نماد تدفین سهروزۀ مسیح و
رستاخیز اوست. شخصِ تعمیدگیرنده انسانیت کهنۀ خود را در تعمیدگاه دفن
میکند و در حیات روحانی جدید برمیخیزد و خود را با مسیح متحد
میگرداند.
-
آنگاه، شخصِ تنویریافته جامههای سفیدی را که کشیش آنها را برکت داده و
نماد پاکی میباشند، بر تن میکند، آنهم پس از پاکی و طهارتی که روح
انسان به دست آورده و از گناه اولیه و هرگونه گناه دیگری پاک شده است.
در
روز پنطیکاست آنانی که همراه با رسولان مقدس در بالاخانه جمع شده
بودند، روحالقدس را به شکل زبانههای آتش دریافت کردند. مسیحیانِ پس
از ایشان، روحالقدس را چگونه دریافت میکنند؟
رسولان مقدس با دعا و دست نهادن بر سر کسی که تعمید گرفته بود،
روحالقدس را انتقال میدادند (م.ک. اعمال ۱۷:۸ و جاهای دیگر). ایشان
این عطیه را به جانشینان خود، یعنی به اسقفها، انتقال دادند. اما
هنگامی که کلیسا گسترش یافت و اسقفها کافی نبودند، هر حوزۀ پاتریارخیِ
اورتودُکس روغن تدهین را مقرر ساخت. این روغن زیتون با چهل نوع عطر
مختلف آمیخته شده که نماد غنی و پرمایه بودن موهبت روحالقدس است. این
کار پس از جلسات و دعاهای مخصوصِ پاتریارخ و اسقفهای او انجام میشد.
اسقفهای محلی روغن مقدس (یا روغن تدهین) را دریافت کرده، آن را به
تمام کلیساهایی که در حوزۀ اسقفی خودشان قرار دارند، پخش میکند.
بنابراین، وقتی راز تعمید مقدس برگزار میشود، کشیش دعایی مخصوص قرائت
میکند تا خدای رحیم، با کلماتِ دعای روغن مقدس، «مُهر عطای
روحالقدس خویش را که مقدس، قادر مطلق و قابل ستایش است»، به
افرادی که تازه تعمید گرفتهاند ببخشد. کشیش پس از این دعا، فردی را که
تازه تعمید گرفته، با روغن مقدس مسح میکند و آن را بر بخشهای مختلف
بدنش (پیشانی، چشمها، منفذ بینی، لبها، هر دو گوش، سینه، دستها و پاها)
به شکل صلیب میمالد و هر بار میگوید: «مُهر عطای روحالقدس. آمین.»
(«راز مسح» همان آیینی است که در اکثر کلیساهای پروتستان و نیز نزد
کاتولیکها، «آیین استواری» یا «آیین تأیید»- - نامیده میشود/م.)
بدین
نحو، هر فردی که تازه تعمید گرفته، به «معبد روحالقدس» تبدیل
میشود (م.ک. اول قرنتیان ۱۹:۶). فرد مسیحی که تعمید گرفته، از طریق
راز مسح مقدس- دومین راز مقدس که برای نجات ضروری است- خود را به خدا
متعهد میسازد، از فرزندخواندگی الهی بهرهمند میشود و ابزار لازم را
دریافت میکند تا استقامت و نیروی روحانی خویش را کامل و بیعیب
گرداند، و بدین ترتیب در حیات مسیح شریک باشد.
پس از
مراسم تعمید و مسح مقدس، مجموعهای از کارهای نمادین انجام میشوند:
-
فردی که تازه تعمید گرفته، صلیبی کوچک دریافت میکند که به گردن
میاندازد تا از او دربرابر حملات شِرّیر حفاظت کند. همچنین، یک شمعِ
روشن دریافت میکند که نماد نوری است که از مسیح دریافت کرده، همانطور
که مسیح نور است، «آن نور حقیقی که هر انسانی
را
منور
میگرداند، و در
جهان آمدنى بود» (یوحنا ۹:۱).
از این رو، فردی که تازه تعمید گرفته، خوانده شده تا با زندگی خویش به
دیگران نور و روشنایی بخشد.
-
آیین «سرتراشی» یک عمل نمادین دیگر میباشد که طی آن، مقدار کمی از موی
سر فرد به شکل صلیب تراشیده میشود. این نمادی است از اشتیاق او برای
تقدیم کردن چیزی از وجودش به خدا و همچنین تعهدش به اطاعت از مسیح.
پس از
خواندن رساله رسولی، و انجیل مقدس و یک سری دعاها، کشیش صورت و سایر
اعضای بدن شخص تازهتعمید را با آب خشک کرده، میگوید «تو تعمید
گرفتی؛ نور و روشنایی یافتی؛ تقدیس شدی؛ شسته شدی، به نام پدر و پسر و
روحالقدس. آمین.»
برای
مراسم تعمید و مسح مقدس، از عنوان «آیین» یا «راز» استفاده میشود. این
اصطلاحات در زبان کلیسایی چه مفهومی دارند؟
کلیسای اورتودُکس برای مراسم کلیسایی که جماعت مسیحی پروتستان و
کاتولیک به آنها «آیین» (عمل تقدیس) میگویند، اصطلاح «راز» را به کار
برده است. بدون شک این مراسم و آیینهای کلیسایی برای ایمانداران
بهمنزلۀ عمل تقدیس هستند؛ اما هیچ یک از آنها کاری بشری
نیستند. این خودِ خدای نادیدنی، ماورای تجربیات بشری، واقعیت متعالی و
بینظیر است که در این مراسم حضور دارد و عمل میکند، به طوری که
ایماندار را با قلمروی توصیفناپذیر خدا آشنا میسازد و رازی پیچیده را
به وجود میآورد که برای ذهن انسان غامض و غیر قابل درک است. کلیسا با
استفاده از کلمۀ «راز» و به خصوص صفتی که به آن اضافه میشود یعنی «راز
مقدس»، مجموعهای از مراسم آیینی خاص را مشخص میکند که از طریق آن،
فیض الهی به مسیحی وفادار اعطا میشود، آنهم برای هدفی مشخص و در
لحظهای خاص از زندگی او. بهعنوان مثال، همانطور که دیدیم، در راز
تعمید مقدس روحالقدس آب تعمیدگاه را تقدیس میکند، تعمیدگیرنده را از
گناه اولیه و هر گناه شخصی دیگری پاک میگرداند، او را با بدن مسیح که
همان کلیساست، متحد میسازد. یقیناً ما تمام اینها را از طریق حواس
انسانی خود تجربه نمیکنیم. علائم محسوس یا قابل حس، محدود میشود به
مشاهدۀ برکت یافتن آب به دست کشیش، کشیدن صلیب با دستش، شنیدن دعاهایی
خاص که کشیش به خدا تقدیم میکند و فرو رفتن سه مرتبهای تعمید گیرنده
در تعمیدگاه. اما فردِ مسیحی با ایمان به فیض تقدیسکنندۀ خدای قادر
مطلق، از طریق برخی ابزارهای رمزی و فراباشنده، که اندکی پیش بدانها
اشاره کردیم، از موهبتهای راز مقدس برخوردار میشود.
بنابراین میتوانیم بگوییم که رازهای مقدسْ همان مراسم مقدس کلیسایی و
نشانههایی هستند که تجلیات تجربۀ شخصی از فیض الهی را تشکیل میدهند،
و از طریق آنها، عطیههای خاصی را از خدای تثلیث دریافت میکند.
تجربهای که فرد مسیحی در تعمید مقدس به دست میآورد، عبارت است از
رهایی از گناه اولیه و هر گناه شخصی و اتحاد با کلیسا که همانا بدن
مسیح میباشد. حال آنکه او در مسح مقدس، عطای روحالقدس را تجربه
میکند.
رازهای مقدس اَعمالی هستند که از سوی خدا مقرر شدهاند، زیرا این خود
مسیح است که آنها را بنیان نهاد. برای متحد شدن با خدا و بهخاطر
نجاتمان، لازم است با جدیت و هشیاری کامل، در آنها شرکت جوییم.
آیا به جز تعمید
و مسح مقدس، آیینهای کلیسایی دیگری هم وجود دارد؟
قطعاً
وجود دارد. در این آیینها نشان داده شده که محبت خدا ایماندار را در
نبرد روحانیاش حمایت و تقویت میکند، و او را از تمام امراض جسم و روح
شفا میدهد، و به او استقامت و نیرو میدهد تا رسالتی را که در مورد
خانوادهاش دارد، با موفقیت به انجام رساند. همچنین جانشینان رسولان
مقدس را تربیت میکند تا مسیح و کلیسا را بهعنوان قوم روحانی خدمت
کنند.
این آیینها
کدامند؟
بلندمرتبهترینِ آنها راز سپاسگزاری مقدس (همان «عشاء ربانی» یا
«شام خداوند») است. خداوندگار ما عیسای مسیح راز شام آخر (یا به بیان
کلیسای اورتودُکس، شام عرفانی) را شب قبل از دستگیری و مصلوب شدنش
بنیان نهاد. لحظهای که شاگردانش دور آن میز غذا میخوردند، «عیسی
نان را برگرفت و پس از شکرگزاری، پاره کرد و به شاگردان داد و فرمود:
”بگیرید، بخورید؛ این است بدن من.“ سپس جام را برگرفت و پس از شکرگزاری
آن را به شاگردان داد و گفت: ”همۀ شما از این بنوشید. این است خون من
برای عهد [جدید] که بهخاطر بسیاری به جهت آمرزش گناهان ریخته میشود.“»
(متی ۲۶:۲۶-۲۸). پس از آنکه شاگردان برای نخستین بار بدن و خون مقدس
او را دریافت کردند، خداوندگار به ایشان فرمود: «این را به یاد من
به جا آرید» (لوقا ۱۹:۲۲). بدین نحو، خداوندگار راز سپاسگزاری مقدس
را بنیان نهاد. از این رو، ما نیز نان و شراب را بر روی میز مقدس کلیسا
قرار میدهیم و با دعای اسقف یا کشیش، روحالقدس نازل شده، آنها را به
بدن و خون مقدس «خداوندگار و خدا، نجاتدهندۀ ما عیسی مسیح»
تبدیل میکند، همان حقیقتی که دعای خاصِ این مراسم بیان میکند.
در
کلیساهای اورتودُکس، راز سپاسگزاری مقدس هر یکشنبه (و روز تعطیل) و در
طول آیین نیایش برگزار میشود. قطعاً در زمان مناسب پس از آمادهسازی
شایسته، روحانیون و عوام «با ترس خدا، ایمان و محبت» جلو آمده،
عشاء را دریافت میکنند و در بدن و خون خداوندگار شریک میگردند. بدین
طریق، در بدن و روح با مسیح متحد شده، تقدیس میشوند و برای ادامه دادن
در مسیر سختیهای زندگی، قوت و استقامت مییابند. برای اطلاعات بیشتر
در زمینۀ آیین نیایش به فصل ۳۵ رجوع کنید.
آیین توبه-اعتراف
خداوندگار که عاشق انسان است، از ضعفهای او آگاهی دارد؛ او آیین توبه
را بنیان نهاد تا گناهانی را که پس از تعمید انجام میدهیم پاک سازد.
او پس از رستاخیزش، به شاگردان ظاهر شد و به ایشان فرمود: «”همانگونه
که پدر مرا فرستاد، من نیز شما را میفرستم.“ چون این را گفت، دمید و
فرمود: ”روحالقدس را بیابید. اگر گناهان کسی را ببخشایید، بر آنها
بخشیده خواهد شد؛ و اگر گناهان کسی را نابخشوده بگذارید، نابخشوده
خواهد ماند“» (یوحنا ۲۱:۲۰-۲۳). شاگردان مسیح قدرت و اقتدار بخشش
گناهان کسانی را که توبه و اعتراف میکردند، به جانشینان خود یعنی
اسقفها، انتقال دادند. سپس اسقفها طی قرنها این وظیفه را به پدران
روحانی-کشیشها منتقل کردند.
توبۀ
حقیقی و صادقانه شرط لازم برای بخشش گناهان به شمار میرود. برای آنکه
بیشتر راجع به نحوۀ اجرای آیین توبه بدانید، به فصل ۳۲ رجوع کنید.
آیین تدهین مقدس
اناجیل مقدس به موارد بیشماری از شفای عجیب و شگفتانگیز بیماران
اشاره میکند که عیسی در طول سالها خدمت علنی خود به انجام رسانید. او
این فیض شفا را به شاگردانش منتقل کرد. شاگردان نیز همین کار را در
مورد جانشینان خود یعنی اسقفها انجام دادند و اسقفها نیز آن را به
کشیشها انتقال دادند. لذا یعقوب («برادر او که خداست») که از سوی
خداوندگار بهعنوان نخستین اسقف اورشلیم تعیین شد و تعلیم گرفت که
چگونه وظایف کلیسایی خود را انجام دهد، بعدها در نامهاش نوشت: «اگر
کسی از شما بیمار است، مشایخ کلیسا را فراخواند و آنها برایش دعا کنند
و به نام خداوند او را با روغن تدهین نمایند. دعای با ایمان بیمار را
شفا میبخشد و خداوند او را برمیخیزاند» (یعقوب ۱۴:۵-۱۵). نگاشتن
این موضوع آن هم با چنین قطعیتی، بدین مفهوم است که یعقوب این را از
خودِ خداوندگار فراگرفت. بدین طریق، آیین تدهین مقدس برای شفای بیماران
پایهگذاری شد.
تدهین
مقدس نه تنها در کلیسا، بلکه در خانۀ شخص بیمار نیز انجام میشود. ما
در طول برگزاری مقدس این آیین، سرودهایی میخوانیم با مضمون استغاثه
نزد خداوندگار عیسی، مادرِ خدا و قدیسینی که معجزات به ظهور میرسانند.
هفت متن از نامههای رسولان، هفت متن از اناجیل و هفت دعا قرائت
میشوند. در صورتی که هفت کشیش در این مراسم حضور داشته باشند، هر کدام
یک درس از انجیل و یک دعا میخوانند.
نخستین کسی که در صف کشیشها ایستاده، دعای روغن را میخواند. از طریق
این دعا از خداوند میخواهند که «این روغن را تقدیس کند تا برای
آنانی که با آن مسح میشوند مؤثر گردد، تا شفا و رهایی از هر گونه
امیال نفسانی، هر مرضِ جسم و روح و هرگونه بیماری اتفاق افتد...»
سپس، هر یک از کشیشان حین خواندن این دعا، فرد بیمار را با روغن مبارک
مسح میکند: «پدر مقدس، شفادهندۀ بدن و روح ما... خادم خودت (...)
را نیز از مرض جسم و روح شفا ده و با فیض پسرت او را با حیات، نیرو و
قوت ببخش...»
تجربۀ
قرنها نشان داده که در واقع تدهین مقدس یک آیین معجزهآسا است. بسیاری
از شفاهای معجزهآسا از طریق انجام این آیین مقدس رخ داده، حتی در مورد
افرادی که از بیماریهای لاعلاج (از دیدگاه پزشکان) رنج میبردند.
علاوه بر بسیاری از این شفاها، میتوانم برای تأیید این موضوع به
واقعهای برگرفته از تجربۀ شخصی خودم اشاره کنم:
پسر
جوانی بود که معدهاش کوچک شده بود تا حدی که نه تنها غذا، بلکه حتی آب
و دارو هم نمیتوانست بخورد. شرایط جسمی او به ضعف و خستگی کامل و از
دست دادن آب بدنش منجر شده بود. شش دکتر از ادامۀ تلاش برای نجات او
دست کشیده بودند. به محض اجرای مراسم تدهین مقدس، این پسرِ جوان شفای
کامل را دریافت کرد.
تدهین
مقدس مانند تمام آیینها در کلیسا برگزار میگردد، اما در خانه و
بیمارستان نیز اجرا میشود.
راز ازدواج
راز
ازدواج، با برکت الهی، زوجها را به یکدیگر پیوند میزند، رابطۀ ایشان
را مبارک میسازد و رابطهای که مسیح با کلیسا دارد را بهعنوان الگویی
از محبت بین دو تن نشان میدهد . پولس رسول راز ازدواج را «عظیم»
میخواند (افسسیان ۳۲:۵)، زیرا این پیوندِ مرد و زن در «یک تن»،
یک الگو یا نمونۀ اولیه دارد: پیوند مسیح با کلیسا. با برکت دادن مرد و
زن از طریق راز ازدواج، مسیح اتحاد و مشارکت و صمیمیت زوج را مستحکم
میسازد، هم بین خودشان و هم با خدا.
همانطور که خداوندگار ما عیسای مسیح رفت و مراسم عروسی در قانای جلیل
را برکت داد (یوحنا ۱:۲ به بعد)، در راز ازدواج نیز حضور دارد- هر
زمانی که این اتفاق رخ بدهد- تا زوجهایی که تازه ازدواج کردهاند را
برکت دهد و ایشان را «یک تن» سازد. همانطور که خداوندگار پس از
یکی شدن زوجها اطمینان داد که «آن دو یک تن خواهند شد. بنابراین، از
آن پس دیگر دو نیستند بلکه یک تن میباشند» (متی ۵:۱۹-۶).
پیش
از آنکه مراسم راز ازدواج آغاز شود، مراسم نامزدی برگزار میگردد.
آنانی که قرار است ازدواج کنند، بههمراه شاهد خود به مرکز کلیسا
میآیند. کشیش پس از دعاهای خاص، حلقهها را برکت میدهد و طبق ترتیبی
تصریحشده، آنها را در انگشت ایشان قرار میدهد. حلقهها نماد ثبات یا
پایداری پیوند میان آن دو فردی است که برای ازدواج آمدهاند، و همچنین
اشتیاق قلبی فرد را به تقدیم کردن خود به دیگری نشان میدهد.
کشیش
در طول راز ازدواج، دست یکی از آنان را در دست دیگری قرار میدهد- عملی
که بیانگر اتحاد و پیوند جدانشدنی ایشان است. اما این را نیز نشان
میدهد که این خدا- رهبر و راهنمای عروس- است که زن را به مرد
میرساند، همانطور که حوا را به آدم رسانید.
کشیش
پس از قرار دادن دستان زوجین در دست یکدیگر (که تا پایان این مراسم
مقدس، همچنان دستانشان در دست یکدیگر باقی خواهد ماند)، سه دعای عالی
در مورد اتحاد آن زوج و برکت فراوان ایشان ادا میکند. سپس تاجهایی که
بالای انجیل مقدس قرار دارند را برکت میدهد. او روی سر ایشان علامت
صلیب میکشد و برکت خدا را میطلبد تا او ایشان را با جلال و احترام
تاجگذاری کند.
تاج
یا حلقۀ گل نماد پادشاهی است. از طریق ازدواج، قلمروِ سلطنتی جدیدی شکل
میگیرد. خانه همان قصر شاهی است. شهروندان این قلمرو همانا اعضای
خانوادۀ جدید هستند. زوجی که تازه ازدواج کردهاند، پادشاه و ملکۀ این
قلمرو هستند . باید با رعایت احتیاط، حکمت، عدالت و مهمتر از همه
روحیۀ فداکاری و محبت فرمانروایی کنند. تاجهای ازدواج یادآور تاجهای
شهیدان مقدس میباشند، از این رو بر بُعد شهادت در زندگی مسیحی و
فداکاریهایی که باید در ازدواج صورت گیرد، تاٴکید میکنند تا زوجین
بتوانند با موفقیت به مقصد خویش برسند.
ازدواج مهمترین مرحلۀ زندگی یک ایماندار است. به همین دلیل و برای
تحقق پیشفرضهای لازم که کاننهای مقدس کلیسایی تعیین نمودهاند، لازم
است که از قبل برای برگزاری مراسم ازدواج، از اسقف اجازه بگیریم.
راز دستگذاری
(انتصاب به مناصب کلیسایی)
در
برگزاری راز کهانت/کشیشی با دعاها و دستگذاری اسقف بر سر فرد مورد نظر،
فیض الهی بر او نازل میشود و وی را در یکی از این سه رتبه قرار
میدهد: خادم، شیخ- کشیش و اسقف. مسیح خودش راز دستگذاری را بنیان
نهاد، آن هنگام که دوازده رسول را انتخاب کرد و قبل از صعودش، به ایشان
فرمان داد که به کار شبانی گوسفندان کلیسایش ادامه دهند.
رسولان مقدس در هر شهری که یک کلیسای محلی بنا میکردند، شایستهترین
همکار خویش را انتخاب کرده و بهعنوان اسقف تعیین مینمودند (واژۀ
«اسقف» از کلمۀ یونانی «اپیسکوپ» گرفته شده، به معنی «کسی که از بالا
نگاه میکند» یا همان «ناظر»، کسی که نظارت دارد/م.) تا خدمت ایشان را
ادامه دهند. از آنجا که قلمروهای جغرافیایی کلیسا بهتدریج گستردهتر
میشد و شمار اسقفها برای خدمت به ایمانداران کافی نبودند، ایشان
مشایخ یا کشیشها را دستگذاری کردند که با برکت و هدایت اسقف، تمام
رازهای مقدس کلیسا را- بهجز راز دستگذاری را- انجام میدادند، و تا
به امروز نیز به همین منوال است. شماسان برای کمک به اسقف و کشیشان
تعیین میشوند، همان کاری که رسولان مقدس، در کلیسای اولیۀ اورشلیم، در
مورد انتخاب هفت شماس انجام دادند. شماسان هیچیک از رازها را
بهتنهایی اجرا نمیکنند، گرچه در تمام رازها و کارهای کلیسا به اسقف و
کشیشان کمک میکنند.
در
اینجا، باید یک نکتۀ مهم را روشن سازیم: این کشیش یا اسقف نیست
که رازهای مقدس را به انجام میرساند، بلکه خدای تثلیث است. به هنگام
اجرای رازهای مقدس، کشیش و اسقف دستها و بدن خویش را به مسیح قرض
میدهند تا بدین ترتیب او را به جماعت کلیسا آشکار نمایند. «روحانیون»-
یعنی تمام کسانی که در کلیسا خدمت میکنند و بهطور کلی با این عنوان
شناخته میشوند (از جمله اسقفها، در هر مقام و رتبهای که هستند)-
احساس میکنند که همگی «خادمین مسیح» هستند و مسیح و جماعت
کلیسای او، یعنی ایمانداران را خدمت میکنند. اسقف و کشیش، بهعنوان
پدران روحانی، موظفند که در روحیۀ محبت و فداکاری نسبت به رشد روحانی
ایمانداران هشیار باشند و بکوشند قدم در جای پاهای مسیح بگذارند تا «همۀ
مؤمنان را سرمشق» باشند (۱-تیموتائوس ۱۲:۴). دستگذاری شماس و شیخ
و اسقف، در حین آیین نیایش انجام میشود.
فرد
برای آنکه دستگذاری شود، باید دارای مجموعهای از خصوصیات باشد که در
کتابمقدس (م.ک. ۱-تیموتائوس ۱:۳-۱۳؛ تیتوس ۵:۱-۹ و غیره) و در
کاننهای مقدس کلیسا قید شدهاند.
یک پاورقی مهم:
تعمید، مسح یا همان تأیید، سپاسگزاری مقدس [عشاء] و توبه-اعتراف از
جمله رازهای واجب هستند. تدهین مقدس [بیماران]، ازدواج و
دستگذاری از جمله رازهای داوطلبانه هستند (یعنی اختیاری).
همچنین، تعمید، مسح (همان «تأیید») و دستگذاری تنها یک بار در
زندگی فرد انجام میشود، اما مابقی رازها میتوانند تکرار شوند.
[1] در زبان الهیاتی و تفکر اورتودکس
Synergeīa (متشکل از syn= با هم، با یکدیگر+ ergon= کار، مأموریت) کلمهای مهم بهشمار میرود. پدران کلیسای شرق (مانند
آتاناسیوس، یوسبیوس، تئودورت سایروسی، اوریجن، دیونیسیوس
اریئوپاگیت، کلمنت، گریگوری نیسا و بسیاری دیگر)، و همچنین
سرودشناسی اورتودکس از این کلمه بسیار زیاد استفاده کردهاند
تا بر همکاری متقابل، زنده، مشتاقانه و ذاتی میان خدا و انسان
تأکید نمایند، آن هم در موارد مهمی مثل تجسم کلام خدا (م.ک. اعتقادنامه:
«به قدرت روحالقدس و از مریم عذرا تن
گرفت و انسان گردید»)، نجات انسان، در رابطۀ اقانیم تثلیث اقدس، پیرامون طبیعت کلیسا،
اخلاقیات، مراقبت شبانی، رسالت و گروهی از مسائل و موضوعات
دیگر. زبان انگلیسی در حوزۀ الهیات از این کلمه اقتباس کرده و
Synergy
(همکوشی) را بهکار میبرد. (یادداشت
مترجم)
[2] در سال ۳۸۱ م. در قسطنطنیه تشکیل شد. (یادداشت مترجم)
[3] کلمۀ یونانی Paracletos (صورت انگلیسی آن: Paraclete) عهدجدید
یونانی
[یوحنا 14:16؛ ۲۶؛ ۱۵:۲۶؛ ۱۶:۷؛ ۱-یوحنا
۲:۱] معنای مدافع، میانجی، پشتیبان و با بسط معنایی، راحتیبخش، تسلیدهنده
و حامی را میرساند. در این مفهوم غنی و جامع است که نام
پارکلیت و بهخاطر کارهای عالی روحالقدس و عطایای
فوقالعادهای که به انسان میدهد، به وی داده شد. (یادداشت
مترجم)
[4] جان کارمیریس، «اکلسیا»، نقل شده در دایرهالمعارف مذهبی و اخلاقی
(در یونان، آتن، انتشارات ای. مارتینوس، جلد ۵، ۱۹۶۴)، ص. ۴۸۳.
الهیدانان و دانشمندان اورتودکس معاصر نیز بر این امر تأکید میکنند که
در معنای اصلی و اولیۀ صفت «کاتولیک» هیچگونه مفهوم جغرافیایی وجود
ندارد. کلمۀ «کاتولیک» از کلمات یونانی
kath+olon
(=مطابق با کل؛ همه جانبه)، به کامل، فراگیر
و منحصربهفرد بودن ایمان در تمامی ابعاد و جنبهها و در تمامی
شرایط اشاره میکند، صرفنظر از اندازه و تعداد و از این رو با
ایمان راستین
[orthē-doxa]
مسیحی سر
و کار دارد. پدران شورای جهانی دوم (قسطنطنیه، ۳۸۱) با این درک
الهیاتی، کلیسا را به شکل تثلیثی و بهعنوان یکتا، مقدس و
کاتولیک تعریف نمودند. صفت «رسولی» بعداً به اعتقادنامه اضافه
شد تا منشاء رسالتی کلیسای تاریخی را به یاد ما بیاندازد، آن
هم در واکنش به بدعتهای مسیحشناختی جدیدتر که تعالیمشان باعث
شده بود ظاهری نو و بدعتآمیز به خود بگیرند. (یادداشت مترجم)
|