ایمان و زندگی اورتودکس
بخش 1
- ایمان
یک مسیحی اورتودکس
خدا
پس از خلقت روحهای نادیدنی، که همان عالم فرشتگان باشد، دنیای مادی را خلق
کرد، همانطور که اعتقادنامۀ نیقیه بیان میکند.
این را از کجا
بدانیم؟ چه کسی میتواند این اطمینان را به ما بدهد که این خداست که جهان را
آفرید؟
روحالقدس این را بر موسی آشکار فرمود، و وی آن را در نخستین کتابِ کتابمقدس،
یعنی کتاب پیدایش، به نگارش درآورد. چه شخص دیگری میتوانسته اطلاعاتی رسمی در
مورد وقایعی ارائه بدهد که زمانی رخ داد که هیچ انسانی هنوز روی زمین وجود
نداشت؟
به
این ترتیب، در صفحۀ نخست کتابمقدس میخوانیم: «در آغاز، خدا آسمانها و زمین
را آفرید» (پیدایش ۱:۱)، یعنی آسمان را با هزاران میلیون ستاره و زمین را
با هر آنچه روی آن وجود دارد. پس از آن، «زمین بیشکل و خالی بود، و تاریکی
بر روی ژرفا؛ و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت» (پیدایش ١ :۲). به بیانی
دیگر، زمین در مرحلۀ نخست خلقتش، شبیه به زمینی نبود که امروز میبینیم. بلکه،
یک توده و مادهای بیشکل بود و هیچ آرایشی نداشت. حتی قابل دیدن نبود، زیرا در
آغاز، هیچ نوری وجود نداشت و کل زمین با آب پوشیده شده بود. بر فراز «ژرفای»
آب، روحالقدس حرکت میکرد که با قدرت خلاقۀ خویش، طبیعت آبها را آماده میساخت
و شکل میداد، تا از عناصر مادی، مخلوقاتی جدید که در خود حیات داشته باشند،
تولید شوند.
پس از
آن، کتاب پیدایش ترتیب و توالیای را برای ما شرح میدهد که بر اساس آن، جهان
به آن شکلی که امروز میبینیم، رسید.
آیا جهان در شش
روز خلق شد؟ آیا این امکان وجود داشت که جهان در شش روز تکامل یابد؟ ما
خواندهایم که دانشمندان ادعا میکنند برای شکل گرفتن این عالم هستی و رسیدن
جهان جانواران و گیاهان به وضعیتی که امروز مشاهده میکنیم، میلیونها و هزاران
میلیون سال زمان لازم بوده است. آیا در این زمینه کتابمقدس با علم تضاد پیدا
میکند؟
کتابمقدس هرگز با علم حقیقی تضاد پیدا نمیکند؛ این انسان است که کتابمقدس را
نه درست فهمیده و نه درست تفسیر کرده، و همین باعث تضاد و تعارض شده است. ممکن
است شگفتزده شوید، اما این مطلب در مورد این موضوع خاص صدق میکند. آنچه که
علم اکنون به کشف آن دست یافته، باسیل کبیر (حدود ۳۲۹-۳۷۹)، اسقفِ اعظم قیصریه
که در آتن ستارهشناسی هم خوانده بود، حدود ۱۶۵۰ سال پیش گفته بود.
او در
«موعظۀ دوم» پیرامون هگزائهمِرون (=«شش روز [خلقت]»)[1] میگوید: «...چه
آن را روز بنامیم، چه ابدیت یا بیزمانی، هر دو یک مفهوم را میرساند. نام آن
را روز بگذارید؛ تنها یک روز وجود دارد، نه روزهای بسیار. اگر آن را ابدیت
میخوانید، هنوز منحصربهفرد است و متعدد نیست.» وقتی کتابمقدس از «روز»
صحبت میکند، منظورش ۲۴ ساعت نیست، آنگونه که امروز درک میکنیم، بلکه به یک
محدودۀ زمانیای اشاره میکند که نامعین است. اگر میگوید یک روز یا ابدیت، هر
دو به یک معناست. در واقع، دربارۀ یک دورۀ زمانی طولانی و خاص صحبت میکند. با
این همه، در طول این دوران که کتابمقدس به آن «یک روز» میگوید، نور خورشید
(که بر اساس آن امروز را یک دورۀ زمانی روز-شب در نظر میگیریم) هنوز روی زمین
ظاهر نشده بود. از سویی دیگر، کتابمقدس یک کتاب علمی در باب ستارهشناسی نیست
که هدفش افشای وقایع به صورت مبسوط و مفصل باشد. با وجود تمام اینها، دانشمندان
متخصص که با کیهانشناسی سر و کار داشتهاند، ترتیبی را که کتابمقدس تحت عنوان
مراحل تکاملی خلقت جهان ماده توصیف میکند، پذیرفتهاند. یکی از ایشان به نام
لاپارِنت (۱۸۳۹-۱۹۰۸)، زمینشناس فرانسوی و عضو آکادمی، گفته «اگر میخواستم در
چند کلمۀ مختصر بگویم که دنیا چگونه به وجود آمد، خودم را محدود به خواندن فصل
نخست کتاب موسی، یعنی کتاب پیدایش، میکردم.»
حال
بیایید به آیات ۳ تا ۵ نگاهی بیندازیم که میگویند در طول نخستین دورۀ زمانی چه
اتفاقی افتاد- که همانطور که گفتیم، ممکن است قرنها و دورۀ نامحدودی طول کشیده
باشد: «خدا گفت: «روشنایی باشد،» و روشنایی شد.» از این رو، تاریکی که
تا آن زمان برقرار بود، از میان رفت و همه چیز با نور، روشن و قابل رؤیت شد.
پس از
آن، میبینیم که در طول دورۀ دوم، خدا «فلک» را آفرید که آسمان را از زمین جدا
میکند (پیدایش ١ :۶-۸).
در
طول دورۀ سوم، آبها از سطح زمین عقب میرود و زمین از اقیانوسها و دریاها
متمایز میگردد. از این طریق و بهواسطۀ فرمان خلاقۀ خدا، گیاهان مختلف،
بوتهها و درختان شروع به روییدن بر زمین کردند و دانههای خود را آوردند تا به
رشد و تکثیر خود روی سطح زمین ادامه دهند (پیدایش ١ :۹-۱۳).
در
طول دوران چهارم، خورشید، ماه و ستارگان بیشمار ظاهرمیشوند، پس از آنکه هوا
از ابر و مه غلیظ که فراگیر و شایع بود، پاک شد (پیدایش ١ :۱۴-۱۹). پس از
گیاهان، قلمرو یا جهانِ حیوانات پدید میآید که شکلی تکاملیافتهتر از حیات
است.
به
فرمان خدا، در روز پنجم، دریاها با انواع ماهیان، از بزرگ و کوچک، و موجودات
دریایی مختلف پر شد. آسمان نیز با پرندگان مختلف پر گشت. خدا تمام این موجودات
را برکت داد تا بارور و کثیر شوند و آسمان و دریا را پر سازند (پیدایش ١
:۲۰-۲۳).
در
آخر، در طول آخرین دورۀ تکاملی، و به فرمان خلاقۀ خدا، حیوانات این جهان، از
کوچک و بزرگ، خزندگان، حشرات و تمام آنچه روی زمین زیست میکنند، بر روی زمین
پدیدار شدند (پیدایش ١ :۲-۲۵).
در
پایان این دوره، خدا انسان را خلق میکند، و بدینترتیب دنیای روحانی را با
ماده متحد میسازد، زیرا انسان از یک بدن مادی و روح-جان تشکیل شده است.
کدامیک از سه شخص
تثلیث اقدس، دنیا را آفرید؟
هر سه
شخص تثلیث اقدس با یکدیگر کار کردند. خدای پدر از طریق پسر همه چیز را
میآفریند، و روحالقدس نیز به آنها حیات میبخشد. این امر هم در عهدقدیم آشکار
میگردد و هم در عهدجدید. یوحنای انجیلنگار در آغاز انجیلش، پسر خدا، شخص دوم
تثلیث اقدس را «کلام» (به یونانی: «لوگوس») نامیده، میفرماید: «در آغاز
کلام بود و کلام با خدا بود و کلام، خدا بود؛ همان در آغاز با خدا بود. همه چیز
به واسطۀ او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت»
(یوحنا ۱:۱-۳).
موضوعی که در اینجا روشن میشود، این است که از طریق پسر خدا که «کلام» خدا نیز
نامیده میشود، همه چیز خلق گردید. کتاب پیدایش که خلقت جهان را توصیف میکند،
این موضوع را روشن میسازد که دنیا از طریق «کلام خدا» آفریده شد. ما باید به
عبارتی که در آغاز هر دورۀ تکاملی تکرار شد، توجه کنیم: «و خدا گفت.»
خدا که روح است، مثل ما دهان و صدا برای سخن گفتن ندارد. کتابمقدس با این
عبارت نمادین، به این مطلب اشاره میکند که پدر، آن «کلام»- یعنی پسرش- را
فرستاد، و این پسر بر اساس اراده و تأیید پدر، همه چیز را آفرید. داوود نبی نیز
بر این مطلب صحه میگذارد و میفرماید: «به کلام خداوند آسمانها ساخته شد»
(مزمور ٣٣ :۶). به همین علت است که بند سوم اعتقادنامۀ نیقیه این جمله را در
خود جای میدهد که میگوید: «من ایمان دارم به... پسر یگانۀ خدا...همذات با
پدر. و از طریق او همه چیز هستی یافت.» شخص سوم تثلیث اقدس در کار
خلقت جهان نقش فعالی داشت. سیریل مقدس، اسقف اورشلیم (حدود ۳۱۳-۳۸۶ م.) به روش
توصیفی شرح میدهد که ما فهمیدهایم «روح خدا سطح آبها را فرو گرفت» (پیدایش ١
:۲)، یعنی «با خوابیدن روی آن»، مانند مرغ مادری که تخمها را با پرهایش
میپوشاند تا زمان فرارسد و جوجههای کوچک از آنها بیرون آیند.
درمورد مشارکت هر سه شخص تثلیث در آفرینشِ دنیا، یک گواه و شهادت دیگر داریم،
جایی که به نظر میرسد ایشان در مشاوره و گفتگو هستند و با یکدیگر در مورد خلقت
انسان تصمیم میگیرند: «انسان را به صورت خود و شبیه خودمان بسازیم»
(پیدایش ١ :۲۶). ضمیری که در اینجا به کار رفته، اول شخص جمع است، یعنی بیش از
یک شخص در این صحنه هست؛ و دلیل آن این است که تمام سه شخص تثلیث اقدس این
تصمیم را گرفتند و در خلقت انسان همکاری کردند، همانطور که در خلقت سایر
موجودات نیز شرکت داشتند.
[1] این اثر بهخاطر زیبایی در فصاحت و بلاغت معروف است و به شکل نُه موعظۀ جمعآوریشده پیرامون خلقت جهان میباشد که از قدیس سنت باسیل کبیر ایراد شد. در واقع، اینها موعظههایی مربوط به اصول اعتقادی میباشند که وی قبل از سال ۳۷۰، هنگامی که هنوز یک کشیش بود، ایراد کرد، آن هم در هر دو جلسات صبح و عصرِ دوران روزه که مکان و زمان آن هنوز دقیق مشخص نیست. این کتاب تحسینبرانگیزترین اثر نگاشتهشده از سوی آبای کلیسا، نظیر گریگروری اهل نازیانزوس، گریگوری اهل نیسا، ژروم، آمبروز، فوتیوس و دیگران بود که یوستاتیوس آن را در سال ۴۴۰ به لاتین ترجمه کرد و از آن پس به زبانهای مختلفی از جمله انگلیسی ترجمه شد. (یادداشت مترجم)
|