(غلاطیان 3: 23-29؛ 4: 1-5)
در این بخش از نامه پولس رسول به غلاطیان، او حالت روحانی فردی که قانون
موسی را پیروی می کند را با حالت روحانی بالاتر یک
فرد هنگامی که به مسیح ایمان می آورد، مقایسه می کند. از آنجایی که از نقطه
نظر روحانی، ما نوزادانی هستیم که به آموزش نیاز داریم، تا به دوران بلوغ
روحانی برسیم. این "آموزش" توسط قانون موسی انجام شد. هدف آن آماده کردن
مردم برای آمدن مسیح در جهان بود تا آنها قادر باشند به او ایمان آورند.
حال کسانی که مسیح عیسی را شناخته اند، نیازی نیست زندگی پشت دیوارها، با
مقررات رسمی قانون را تحمل کنند. اکنون تا زمانی که ما به مسیح به عنوان
خدا و خداوندمان اعتقاد داریم، تعمید گرفته ایم و بر اساس اراده اش زندگی
می کنیم، آزاد هستیم.
سپس پولس رسول بر ارزش تعمید مقدسی که ما دریافت کردیم تأکید می کند! او
می نویسد: "زیرا همه شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر گرفتید"
(آیه 27). کسانی که تعمید مسیحی را با ایمان در مسیح به عنوان نجات دهندۀ
ما دریافت کرده اند، با مسیح متحد شده اند. ما به مسیح بسیار نزدیک هستیم،
مانند لباس به بدن، که کاملاً اندازه است. پس از اینکه ما با مسیح که پسر
خداست، یکی شدیم، ما نیز با او فرزندان خدا می شویم. خدای پدر، با عشق خود،
ما را پذیرفته است. همانطور که پولس رسول در جای دیگر می نویسد، روح القدس
به ما شجاعت می دهد که به خدا بگوییم: ابا، پدر من! و همان روح خدا، روح ما
را مطمئن می سازد که ما فرزندان خدا هستیم. از آنجا که ما فرزندان او
هستیم، ما وارثان خدا هستیم، که در عطیه الهی با مسیح شریک می شویم (نگاه
کنید به رومیان 8: 15-17). پطرس رسول می افزاید: "شما قبیله برگزیده، و
کهانت ملوکانه، و امت مقدس، و قوم خاص او هستید" (اول پطرس 2: 9).
پولس رسول تاکید می کند که این افتخار خداوند به همه اعطا می شود، یعنی
مرد یا زن، و همه نژادها و طبقات اجتماعی. "همه شما در مسیح عیسی یک می
باشید" (آیه 28).
برادران و خواهران من، آیا ما برای موقعیت پر افتخاری که مسیح تنها با
ایمان ما به سوی او، ما را در آن قرار داده است، قدر دانی کرده ایم؟ این
همان چیزی است که شهدای مقدس آن را درک کردند، مانند شهید بزرگ با شکوه
کاترین، که امروز جشن می گیریم. او در زمانی که امپراطوران بت پرست در
امپراطوری رم، مسیحیان را تحت آزار و اذیت قرار می داند، و با شکنجه های
شدید، خواستار برگشتن آنها از ایمانشان به مسیح بودند، زندگی می کرد. این
حادثه در سال 305 میلادی در اسکندریه (مصر) در زمان حکومت ماکسنتیوس رخ
داد. در ابتدا، او 150 نفر از فیلسوفان بت پرست، سخنوران و مدرسین را دعوت
کرد تا با استدلال های منطقی فیلسوفان باستان به مباحثه با کاترین
بپردازند. اما قدیس کاترین، با شناخت غنی از این فلسفه ها و اشراق روح
القدس، نه تنها استدلال های ایشان را شکست داد بلکه آنها را نیز متقاعد کرد
که تعالیم بت پرستانه خود را رد کنند و به مسیح ایمان بیاورند. ماکسنتیوس،
در بی رحمی خود، او را به وحشتناک ترین شکنجه ها تهدید کرد. اما قدیس ترجیح
داد رنج ببرد و زندگی خود را برای عشق و ایمان به مسیح قربانی کند! پس این
همچون یازده میلیون شهید مقدس دیگر که در سه قرن اول مسیحیت مورد آزار و
اذیت قرار گرفتند، انجام گرفت. همانطور که ما در زندگی آنان می خوانیم، نه
شکنجه، نه ثروت و یا شکوه انسانی نتوانست عشق و ایمان را در دلهای شهدای
مقدس بلرزاند. چشمان آنها به طور مداوم به سوی آسمان، به شادی ابدی ملکوت
خدا، همراه با مسیح، که دائما از آن لذت می برند، نگاه می کرد.
برادران و خواهران من، پولس رسول به ما می گوید کسانی که به مسیح ایمان
آورده و در اتحاد با او زندگی می کنند، هدیه ای ارزشمند تر به دست می
آورند: "ما را با او برخیزانید و در جایهای آسمانی در مسیح عیسی نشانید" (
افسسیان 2: 6). آیا افتخار یا شکوه دیگری عظیم تر از این وجود دارد؟ بیایید
ما در زندگی خود مراقب باشیم که شایستگی این افتخار را داشته باشیم. آمین.
~ متروپولیتن پیسیدیه، ساتیریوس
|