قديس يوسف سروده نوبس از سيسيل (٨٨٣ م)

 

بزرگداشت: ٤ آوريل ( ١٧ آوريل)

قدیس یوسف سروده نویس در سیسیل در یک خانواده مسیحی متدین به دنیا آمد. پدر و مادرش، پلوتینوس و آگاتیا، که از تهاجم بربرها فرار کردند، به پلوپونز نقل مکان کردند. در سن 15 سالگی قدیس یوسف به تسالونیکی رفت و وارد یک صومعه شد. او با تقوا، سختکوشی، فروتنی متمایز بود و از محبت همه برادران صومعه برخوردار بود. 

 راهب گريگورى دکاپولیت ( يادبود  20 نوامبر) از صومعه بازدید کرد و متوجه راهب جوان شد. او را با خود به كونستانتينوپل برد و با او در کلیسای شهیدان مقدس سرگیوس و باخوس ساکن شد. این در زمان امپراتور لئو ارمنی (813-820) بود - زمان آزار و شکنجه شدید شمایل شكنان. قدیسان گریگوری و یوسف بدون ترس از تكريم شمایل هاى مقدس دفاع کردند. آنها در میادین شهر موعظه می کردند، از خانه های ارتدوکس بازدید می کردند و آنها بدعت گذاران را با استدلال رد می کردند. موقعیت کلیسای كونستانتينوپل بسیار دشوار بود: نه تنها امپراتور، بلکه پاتریارک نیز از شمایل شکنان بودند.

 در آن زمان اسقف‌های رومی با کلیسای جهانی متحد بودند و پاپ لئو 3: که تابع امپراتور بیزانس نبود، می‌توانست کمک بزرگی به ارتدوكس ها کند. راهبان ارتدوكس قدیس یوسف را به عنوان ثابت قدم ترین و گویاترین فرستاده پاپ انتخاب کردند. گريگورى راهب به او برکت داد تا به روم برود و او را از وضعیت کلیسای كونستانتينوپل و خطری که ارتدوكس را تهدید می کند آگاه کند.

 در طول سفر، راهب یوسف توسط دزدان عرب دستگیر شد، كه توسط شمایل شکنان رشوه دریافت کردى بودند و به جزیره کرت فرستاده شد. در آنجا او را به شمایل شکنان سپردند. قدیس یوسف به زندان افتاد. او با تحمل همه سختی ها شجاعانه از دیگر زندانیان حمایت کرد. از طریق دعای راهب، یک اسقف ارتدوكس که شروع به تزلزل کرده بود، چنان روحیه ای قوى پيدا کرد که با شجاعت شهادت را پذیرفت.

 قدیس یوسف شش سال را در زندان گذراند. در شب کریسمس در سال 820، او با رؤیایی از قدیس نیکلاس میرا مفتخر شد، که او را از مرگ سخت توسط شمایل شکنان و پایان آزار و شکنجه شمایل های مقدس آگاه کرد. قدیس طوماری به راهب داد و گفت: این طومار را بگیر و بخور. روی طومار نوشته شده بود: "عجله کن، ای سخاوتمند، و  مهربانانه به کمک ما بشتاب، هر قدر که می توانی."  راهب طومار را خواند، خورد و گفت: "باشد که این سخن به دهان من شیرین باشد" ( مزمور 118 :103).  قدیس نیکلاس به او دستور داد که این کلمات را بخواند. پس از این،  بندها خود از دست راهب افتاد، درهای سیاه چال باز شد و او آزادانه از آن بیرون رفت و به هوا رفت و در نزدیکی كونستانتينوپل در جاده بلند منتهی به شهر قرار گرفت.  در كونستانتينوپل، راهب یوسف دیگر راهب گریگوری دکاپولیت را زنده ندید، بلکه فقط با شاگردش جان متبارك (يادبود 18 آوریل)، که او نیز به زودی درگذشت، ملاقات کرد. قدیس یوسف کلیسایی به نام قدیس نیکلاس ساخت و آثار قدیسان گريگورى و جان را به آنجا منتقل کرد. یک صومعه در کلیسا تأسیس شد.

یوسف قدیس نیز از یک مرد نیکوکار بخشی از یادگارهای بارتولوميوس رسول را دریافت کرد. او کلیسایی را به نام رسول مقدس ساخت و می خواست یاد او را به طور رسمی گرامی بدارد ، اما ابراز تاسف کرد که هیچ سرود ستایشی در ستایش یاد رسول مقدس وجود ندارد ، اما خود جرات نکرد آنها را بسازد.  یوسف مقدس چهل روز با گریه دعا کرد و برای جشن یاد رسول آماده شد. در آستانه عید، رسول بارتولوميوس در محراب بر او ظاهر شد، انجیل مقدس را بر سینه او گذاشت و او را با اين جمله برکت داد تا سرودهای کلیسايى را ​​بنویسد: "دست راست خدای متعال تو را برکت دهد. آب های حکمت آسمانی بر زبانت جاری شود، باشد که قلبت معبد روح القدس باشد و سرودهای تو جهان را به وجد آورد.» پس از این ظهور معجزه آسا، راهب یوسف سرود كانن اى برای بارتولوميوس رسول نوشت و از آن زمان شروع کرد  سرودهای کلیسا را ​​به افتخار مادر خدا، قديسين و در میزبان آنها - به افتخار قدیس نیکلاس، که او را از زندان آزاد کرد - بنویسید.

در طول تجدید بدعت های شمایل شکنان در زمان امپراتور تئوفیلوس (829-842)، قدیس یوسف برای بار دوم از بدعت گذاران رنج برد. به مدت 11 سال در خرسون در تبعید بود. در سال 842، در زمان سلطنت امپراطور مقدس تئودورا (يادبود 11 فوریه)، که احترام ارتدوكس به شمايل هاى مقدس را احيا کرد، راهب یوسف به عنوان نگهبان در کلیسای جامع قدیس سوفیا در كونستانتينوپل انتخاب شد. اما برای تقبیح جسورانه برادر ملکه واردا در زندگی مشترک غیرقانونی، او دوباره به تبعید فرستاده شد و تنها پس از مرگ واردا، در سال 867، بازگشت.

 پاتریارک فوتیوس (857–867، 877–886) او را به سِمَت سابق خود بازگرداند و او را به عنوان متعرف کل روحانیون كونستانتينوپل منصوب کرد.

راهب یوسف پس از رسیدن به سن پیری بیمار شد. درست قبل از عید پاک، در روز جمعه مقدس، خداوند در خواب او را از نزدیک شدن به مرگ آگاه کرد. راهب فهرستی از اموال کلیسای جامع قدیس سوفیا را، که برحسب کارکرد تحت مراقبت او بود، تهیه کرد و آن را برای پاتریارک فوتیوس فرستاد. او چندین روز به شدت دعا کرد و برای عزيمت آماده شد. راهب در دعاهای خود از کلیسا آرامش و برای روح خود رحمت خدا را خواست. راهب یوسف پس از دريافت رازهاى مقدس مسیح، همه کسانی را که با او بودند برکت داد و با شادی در حضور خدا آرام گرفت († 883).  چهره فرشتگان و قدیسان که یوسف مقدس با سرودهای خود آنها را تجلیل می کرد، روح او را پیروزمندانه به عالم بهشت ​​رهنمون کردند.

 خدا خود شأن سرود قدیس یوسف را مى بيند و زندگی جلال یافتگان را مى داند. به راستی، در حالی که زندگی و اعمال تقریباً هر قدیس مزین به ستایش است، آیا او شایسته جلال جاودانه نیست که چنان شایسته و کامل می دانست که چگونه آنها را تجلیل کند!  بگذارید برخی از مقدسین فروتنی او را جلال دهند، برخی دیگر خرد او را، برخی دیگر اعمال او را، و همه با هم فیض روح القدس را تجلیل کنند، که او را با سخاوتمندی و بی اندازه با عطایای خود غنی ساخت.