مزمور
151
(این مزمور در شمار مزامیر کتاب
مقدس فارسی نیست اما این مزمور بدست خود داوود پادشاه نوشته شده است،
هنگامی که داوود جوان در مبارزه تک به تک جولیات را شكست داد.)
1من در میان برادرانم کوچکترین بودم و در خانۀ پدرم جوانترین، من گوسفندان
پدرم را شبانی می کردم. 2 با دستانم یک آلت موسیقی ساختم و انگشتانم چنگ می
نواخت. 3چه کسی به خداوند من خواهد گفت؟ خود خداوند، او خود صدای مرا می
شنود. 4او پیام آورش را فرستاد و مرا از پی گوسفندان پدرم گرفت، و با روغن
مسح خود مرا مسح کرد. 5برادرانم خوش قیافه و بلند قد بودند، اما خداوند به
آنها مایل نبود. 6من بیرون رفتم تا با اجنبی روبرو شوم، و او با بُت های
خود مرا نفرین کرد. 7 اما من شمشیر خودِ آنها را از نیام بیرون کشیدم و سر
او را بریدم، و ننگ از بنی اسرائیل برداشته شد.
|