همه توهین ها را ابتدا با سکوت ، سپس با سرزنش خود ، سپس با دعا برای
کسانی که توهین می کنند ، تحمل کنید.
"وقتى در معرض توهین های مختلف از سوی مردم واقع مى شويد ، بیایید نه
به سادگی و نه بی دلیل شادی کنیم، بلکه به این دلیل که فرصتی مطلوب
برای دریافت بخشش در گناهان خود با بخشيدن همسایه خود مى يابيم ، شاد
می شویم" (مارک زاهد مكرم).
درس روز
در مصر یک راهب گوشه نشین وجود داشت. و دیوى، پس
از سالها کشمکش با او ، به او قول داد که اگر او یکی از سه گناه
پيشنهادى او را انجام دهد ، دیگر با هیچ وسوسه ای به او فشار نخواهد
آورد. او سه گناه زیر را پیشنهاد کرد: قتل ، زنا و مستی. وی گفت: "یکی
از اينها را انجام بده: یا شخصی را بکش ، یا زنا کن ، یا یکبار مست شو،
و سپس در آرامش باقی خواهی ماند ، و پس از آن دیگر تو را با هیچ وسوسه
ای وسوسه نخواهم كرد." زاهد با خود چنین فکر کرد:
"کشتن یک نفر حولناك است ، زیرا این خود یک شر
بزرگ است و مستلزم مجازات اعدام هم به قضاوت خدا و هم به لحاظ اجتماعى
است. حیف است که مرتکب زنا شوم، نابودی پاکی جسمانی که تا اين زمان حفظ
كرده ام شرم آور است، و برای کسی که هنوز به این آلودگی دچار نشده
رذيلت است. به نظر می رسد یکبار مست شدن گناه کوچکی است ، زیرا فرد به
زودی با خواب هوشیار می شود. بنابراین ، می روم مست مى كنم ، تا دیو
دیگر به من ظلم نکند و من در بیابان با آرامش زندگی کنم." و بنابراین ،
سوزن دوزی خود را برداشت، به شهر رفت و آن را فروخت ، وارد میخانه شد و
مست كرد. به دلیل عمل شیطانی خود، برای او اتفاق افتاد که با یک زن بی
شرم و زناکار گفتگو کند. و فریب خورد و با او سقوط کرد. هنگامی که او
با او مرتکب گناه می شد ، شوهر آن زن آمد و با یافتن گناهکار با همسرش
، شروع به ضرب و شتم او کرد ، و او با شوهر آن زن درگیر شد و با غلبه
بر او ، او را کشت.
بنابراین ، آن زائر هر سه گناه را مرتکب شده
بود: زنا و قتل ، با شروع مستی. از گناهانی که او هوشیارانه می ترسید و
از آنها متنفر بود ، آنهایی که او با مستى جسورانه مرتکب شد و از این
طریق کار چندین ساله خود را نابود کرد. مگر آن زمان ، با توبه واقعی ،
او بتواند آنها را دوباره بیابد ، زیرا به فيض خدا شخصى كه واقعاً توبه
كند به شایستگی های قبلی خود، که در سقوط از بین رفته است، باز مى
گردد.
(از آثار قديس دمتریوس روستوف)