در کجای اتاق خواب بهتر است آيكون را آویزان کنیم؟
مرسوم است که شمايل ها را روی دیوار شرقی قرار دهید،
اگر این امکان وجود ندارد، در هر دیوار دیگری امکان پذیر است. آنها بهتر است در اتاق خواب قرار گیرند تا دعا به
خداوند، مادر خدا و سایر قديسين الهی که روی آن تصویر شده است، قبل از
رفتن به رختخواب و بلافاصله پس از بیدار شدن دشوار نباشد.
ازدواج یک گناه نیست و توسط کلیسا در مراسم آیین
ازدواج برکت داده می شود. حتی اگر شمایل ها به گونه ای آویزان شوند که افراد
آنها را نبینند، خدا و اولیای الهی از دیدن ما دست برنمی دارند.
درس روز
یک
بار مرد جوانی از یک خانواده اشرافی تمام دارایی خود را بین فقرا تقسیم
کرد و به صومعه اى رفت.
و
از آنجایی که او تحصیلات خوبی داشت، در صومعه بركت ویژه ای برای نسخه
برداری از کتاب های مذهبی دریافت کرد.
پیر
صومعه اغلب با اين کاتب خود صحبت می کرد و کار به جایی رسید که شاگردان
دیگر شروع به غر زدن به معلم خود کردند و می گفتند که او برای خود
حیوان خانگی پیدا کرده است.
با شنیدن چنین سخنانی، سه راهب محترم می خواستند
بدانند: چرا پیر، کاتب خود را بیشتر از دیگران دوست دارد؟
پیر در سکوت به سخنان آنها گوش داد و شاگردان خود را
به حجره ها برد.
او به نوبت به هر دری زد و تکرارکرد :
- برادر!
زود
بیا اینجا
من به تو نیاز دارم.
اما هیچ یک از شاگردان عجله نداشت که در را برای او
باز کند: در آن لحظه فردى مشغول خواندن مزامیر بود و نمی خواست آن را
قطع کنند، دیگری با دعایی بر لبانش تسبيح می بافت و می ترسید که تسبيح
خود را به دلیل عجله در آن خراب کند.
بالاخره
نوبت به درِ حجره کاتب رسید.
پیر آهسته در حجره وى را زد و فقط یک کلمه گفت: برادر!
در همان لحظه در باز شد و كاتب متعجب در آستانه در
ظاهر شد.
پیر وارد اتاق شد و پرسید «به من بگویید، دیگر شاگردان من را کجا
میبینید؟»
آنها
نمی دانستند چه جوابی بدهند.
سپس
پیر دفترچه یادداشتی را که شاگردش تازه در آن نوشته بود از روی میز
برداشت.
- به پدران:...
او همین الان این نامه را مینوشت، اما به محض شنیدن صدای من، قلمش را
پایین گذارد و حتی آن را تمام نکرد. آیا این نامه ناتمام بهتر از هر کلمه ای در مورد
اطاعتی که شاگرد من از مربی خود دارد به شما نمی گوید؟
به خاطر همین اطاعت است که او را دوست دارم.
راهب اول گفت: "ابا، تو او را به عدالت دوست داری."
نفر دوم اضافه کرد: "همه ما او را دوست داریم."
سومی فریاد زد: "و خدا او را به خاطر آن دوست دارد!"