مسیح از مردگان برخاسته است ، او مرگ را با مرگ پایمال كرده است، و به
آنانى که در قبر هستند زندگی مى بخشد.
خدا را در اعلى عليين جلال و بر روى زمين صلح و سلامتى، و در ميان مردم
رضامندى باد! ای خداوند، لب و دهان مرا بگشا تا ستایش تو را اعلام
نمايد.
مزمور١٤٣؛
ای خداوند دعای مرا بشنو و به تضرع من گوش بده! در امانت و عدالت خویش
مرا اجابت فرما! و بر بنده خود به محاکمه برمیا. زیرا زنده ای نیست که
به حضور تو عادل شمرده شود. زیرا که دشمن بر جان من جفا کرده، حیات مرا
به زمین کوبیده است و مرا در ظلمت ساکن گردانیده، مثل آنانی که مدتی
مرده باشند. پس روح من در من مدهوش شده، و دلم در اندرونم متحیر گردیده
است. ایام قدیم را به یاد می آورم. در همه اعمال تو تفکر نموده، در
کارهای دست تو تامل میکنم. دستهای خود را بسوی تو دراز میکنم. جان من
مثل زمین خشک، تشنه تو است.ای خداوند، بزودی مرا اجابت فرما زیرا روح
من کاهیده شده است. روی خود را از من مپوشان، مبادا مثل فرو روندگان به
هاویه بشوم. بامدادان رحمت خود را به من بشنوان زیرا که بر تو توکل
دارم. طریقی را که بر آن بروم، مرا بیاموز زیرا نزد تو جان خود را بر
می افرازم. ای خداوند مرا از دشمنانم برهان زیرا که نزد تو پناه برده
ام. مرا تعلیم ده تا اراده تو را بجا آورم زیرا خدای من تو هستی. روح
مهربان تو مرا در زمین هموار هدایت بنماید. به خاطر نام خود ای خداوند
مرا زنده ساز. به خاطر عدالت خویش جان مرا از تنگی برهان. و به خاطر
رحمت خود، دشمنانم را منقطع ساز. و همه مخالفان جان مرا هلاک کن زیرا
که من بنده تو هستم.
بعد از مزمور :
جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و تا ابد و تا جمیع اعصار،
آمین.
هللویاه، هللویاه، هللویاه! جلال بر تو، ای خدا! (۳مرتبه)
شنبه،
دعا به مادر خدا، تمام مقدسین، مؤمنين
وفاتیافته
تروپاريون ؛
ای رسولان، شهیدان و انبیا، اسقفهای مقدس، قديسين و پارسایان، که نبرد
نیکو را جنگیده و ایمان را حفظ نمودهاید، شما در برابر نجاتدهنده،
دلیری دارید. نزد او برایمان شفاعت کنید زیرا او نیکوست و دعا کنید که
جانهایمان را نجات دهد.
كونتاكيون ؛
ای مسیح، به مقدسین و جانهای خادمینت آسایش ببخش، در جایی که دیگر خبری
از بیماری و غم و آه و ناله نيست، بلکه تا به ابد حیات است.
انديشه هاى قديس تئوفان منزوى
( اعمال رسولان 8 :40-9 :19 ؛ یوحنا
6 :48-54 )
قدیس پولس در ابتدا بسیار غیرتمندانه از دستورات عهد عتیق دفاع کرد،
زیرا او صادقانه متقاعد شده بود که اراده تغییر ناپذیر خداوند است که
این دستورات بدون تغییر باقی بمانند. نه به این دلیل که غيرت مى
داشت که ایمان پدرش بود، بلکه به این دلیل که با غيرت به خدا خدمت
میکرد. این روح زندگی او بود - وقف خود به خدا و معطوف کردن تمام قدرت
خود به آنچه خدا را خشنود می سازد. بنابراین، برای اینکه او
تبدیل شود یا مجبور شود که برای عهد عتیق ایستادگی نکند، بلکه برعکس،
طرف عهد جدید را بگیرد، کافی بود به طور ملموس نشان داده شود که خدا
دیگر عهد قدیم را نمیخواهد، بلکه یک عهد جدید می خواهد، او تمام فيض
خود را از اولی به دومی منتقل کردى است. این امر باعث شد که
خداوند در راه به او ظاهر شود. در اینجا برای او روشن شد که غیرت
خود را به سمت نادرستی سوق می دهد و با این کار خدا را خشنود نمی سازد،
بلکه برخلاف میل او حرکت می کند. این دید از وضعیت، به یاری فيض
خداوند، بی درنگ آرزوهای او را تغییر داد، و فریاد زد: «خداوندا، مرا
چه امر می دهی؟» ( اعمال
رسولان 9 :6 ) و از آن لحظه تمام غیرت خود را به آنچه به او نشان داده
شده بود معطوف کرد و در تمام زندگی خود این واقعه را در زندگی خود
فراموش نکرد، بلکه با سپاسگزاری به یاد آن، غيرت خود را برانگیخت - هیچ
تلاشی نکنید، برای خداوند، نجات دهنده خود کار کنید.
آنها اینگونه عمل کردند، و هرکس خالصانه به درگاه خداوند متوسل شده
است، باید اینگونه عمل کند.