مسیح از مردگان برخاسته است ، او مرگ را با مرگ پایمال كرده است، و به
آنانى که در قبر هستند زندگی مى بخشد.
خدا را در اعلى عليين جلال و بر روى زمين صلح و سلامتى، و در ميان مردم
رضامندى باد! ای خداوند، لب و دهان مرا بگشا تا ستایش تو را اعلام
نمايد.
مزمور٨٨؛
ای یهوه خدای نجات من، شب و روز نزد تو فریاد کرده ام. دعای من به حضور
تو برسد، به ناله من گوش خود را فراگیر. زیرا که جان من از بلایا پر
شده است و زندگانی ام به قبر نزدیک گردیده. از فرو روندگان به هاویه
شمرده شده ام و مثل مرد بی قوت گشته ام. در میان مردگان منفرد شده، مثل
کشتگان که در قبر خوابیده اند، که ایشان را دیگر به یاد نخواهی آورد و
از دست تو منقطع شده اند. مرا در هاویه اسفل گذاشته ای، در ظلمت در
ژرفی ها. خشم تو بر من سنگین شده است و به همه امواج خود مرا مبتلا
ساخته ای. آشنایانم را از من دور کرده، و مرا مکروه ایشان گردانیده ای
محبوس شده، بیرون نمی توانم آمد. چشمانم از مذلت کاهیده شد. ای خداوند،
نزد تو فریاد کرده ام تمامی روز. دستهای خود را به تو دراز کرده ام.
آیا برای مردگان کاری عجیب خواهی کرد؟ مگر مردگان برخاسته، تو را حمد
خواهند گفت؟ آیا رحمت تو در قبر مذکور خواهد شد؟ و امانت تو در هلاکت؟
آیا کارعجیب تو در ظلمت اعلام می شود و عدالت تو در زمین فراموشی؟ و
اما من نزد تو ای خداوند فریاد بر آورده ام و بامدادان دعای من در پیش
تو می آید. ای خداوند چرا جان مرا ترک کرده، و روی خود را از من پنهان
نموده ای. من مستمند و از طفولیت مشرف بر موت شده ام. ترسهای تو را
متحمل شده، متحیر گردیده ام. حدت خشم تو بر من گذشته است و خوف های تو
مرا هلاک ساخته. مثل آب دور مرا گرفته است تمامی روز و مرا از هر سو
احاطه نموده. یاران و دوستان را از من دور کرده ای و آشنایانم را در
تاریکی.
بعد از مزمور:
جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و تا ابد و تا جمیع اعصار،
آمین.
هللویاه، هللویاه، هللویاه! جلال بر تو، ای خدا! (۳مرتبه)
پنج شنبه،
دعا به رسولان مقدس و قدیس نیکولاس
تروپاريون ؛
ای رسولان مقدس، نزد خدای رحیمِ ما شفاعت نمایید تا بخشایش گناهانمان
را به جان ما عطا فرماید!
كونتاكيون ؛
ای خداوند، تو واعظین استوار، آنانی که الهام الهی یافتهاند، یعنی
رسولان مقدس را به آرامش و بهرهمندی از برکاتت وارد ساختهای. زیرا
زحمات و مرگ ایشان را فراتر از هر قربانی سوختنی پذیرفتهای، ای تو
تنها کسی که از رازهای دلمان باخبری.
انديشه هاى قديس تئوفان منزوى
( اعمال رسولان
8 :18-25 ؛ یوحنا 6 :35-39 )
پطرس قدیس به شمعون میگوید: «تو در این خدمت هیچ سهم و قسمتی نداری،
زیرا كه دلت در حضور خدا راست نیست.» ( اعمال رسولان 8: 22 ).
هیچ سهمی وجود نداشت و شمعون فکر نمی کرد که تا این حد پیش رفته
باشد. و در ظاهر كار زشتى انجام نداد، بلكه فقط فكر نادرست مى كرد، و
تفكر دلش كارى را انجام داد كه رسول تعجب كرد كه آيا او آمرزش خواهد
يافت، حتى اگر توبه كند و به درگاه خدا دعا كند. این همان معنای ساختار
قلبی و فکری که بر اساس نظم خاصی از آن سرچشمه می گیرد است! با
قضاوت بر اساس آن، یک شخص از بیرون یک چیز است، اما از درون کاملاً
متفاوت است. فقط خدا، و کسانی که روح خدا، با جستجوی قلبها، این
را به رویشان باز می کند، باطن را میبیند. با چه ترس و لرزی
باید برای نجات خود تلاش کرد! و چقدر صمیمانه و مشتاقانه باید به
خدا دعا کرد: «خدایا در من دلی پاک بیافرین و روحی راستى را در من تازه
کن» ( مزمور
51
:12 )
و در قضاوت چیزی وحشتناک و شگفت انگیز وجود خواهد داشت. خداوند خواهد
گفت: «تو را نمیشناسم» (لوقا 13 :27) به کسانی که نه تنها خودشان
مطمئن بودند که از آن خدا هستند، بلکه در نظر همه نیز چنین بودند.
چه چیزی برای ما باقی می ماند؟ فقط فریاد بزنید:«خداوندا، ما را
از طریق مقدرات نجات بده!». همانطور که خود می دانی، به قلب ما نظم
برای نجات عطا كن!