مسیح از مردگان برخاسته است ، او مرگ را با مرگ پایمال كرده است، و به
آنانى که در قبر هستند زندگی مى بخشد.
خدا را در اعلى عليين جلال و بر روى زمين صلح و سلامتى، و در ميان
مردم رضامندى باد! ای خداوند، لب و دهان مرا بگشا تا ستایش تو را اعلام
نمايد.
مزمور٣؛
ای خداوند دشمنانم چه بسیار شده اند. بسیاری به ضد من برمی خیزند.
بسیاری برای جان من می گویند: «به جهت او در خداخلاصی نیست.» لیکن تو
ای خداوند گرداگرد من سپر هستی، جلال من و فرازنده سر من. به آواز خود
نزد خداوند می خوانم و مرا از کوه مقدس خود اجابت مینماید. و اما من
خسبیده، به خواب رفتم و بیدار شدم زیرا خداوند مرا تقویت می دهد. از
کرورهای مخلوق نخواهم ترسید که گرداگرد من صف بسته اند. ای خداوند،
برخیز! ای خدای من، مرا برهان! زیرا بر رخسار همه دشمنانم زدی؛
دندانهای شریران را شکستی. نجات از آن خداوند است و برکت تو بر قوم تو
میباشد.
بعد از مزمور :
جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و تا ابد و تا جمیع اعصار،
آمین.
هللویاه، هللویاه، هللویاه! جلال بر تو، ای خدا! (۳مرتبه)
دوشنبه، دعا به
میکائیل مقدس و تمام فرشتگان
تروپاريون ؛
ای فرمانده تمامی لشکریان آسمان، ما نالایقان بیوقفه از تو استدعا
میکنیم که ما را با سپر دعاهایت در برگیری و زیر بالهای جلال روحانى
خود بپوشانی. ما در برابر تو افتاده، فریاد میزنیم: «از ما در برابر
تمامی آسیب ها محافظت کن، ای سرور قدرتهای آسمان!»
كونتاكيون ؛
شما، ای سروران و رهبران لشکر خدا، ای خادمین جلال الهی و راهنمایان
بشر، بطلبید هر آنچه را که برای ما نیکوست، و برایمان رحمتی بیکران
بطلبيد، ای فرمانده لشکرهای آسمانی.
انديشه هاى قديس تئوفان منزوى
( اعمال رسولان 6:1-7 ؛ مرقس
15:43-16:8 )
زنان خستگی ناپذیر! خواب به چشم و پلک به خفتن داده نشد تا
معشوق را بيابند! و به نظر میرسد که مردان به پاهای خود استراحت
میدهند: به قبر میروند، آن را خالی میبینند، و از معنای آن غمگین
میمانند، زیرا او را ندیدهاند. اما آیا این بدان معناست که آنها کمتر
از زنان محبت داشتند؟ نه، اینجا یک عشق استدلالی بود، ترس از اشتباه به
دلیل قیمت بالای عشق و موضوع آن. وقتی دیدند و لمس کردند، آنگاه
هر یک از آنها، نه با زبان، مثل توماس، بلکه با قلب خود، اعتراف کرد:
«خداوند من و خدای من» (یوحنا 20
:28) ، و
هیچ چیز نتوانست آنها را از خداوند جدا کند.
آورندگان مرّ و رسولان تصویری از دو سوی زندگی ما هستند: احساس و
عقل. بدون احساس، زندگی زندگی نیست. بدون عقل - زندگی کور است،
بسیار می پردازد، اما میوه های سالم کمی می دهد. شما باید هر دو
را با هم ترکیب کنید. بگذارید احساس پیش برود و هیجان انگیز
باشد. اجازه دهید عقل زمان، مکان، روش، به طور کلی، ساختار
روزمره آنچه که قلب به آن اشاره می کند را تعیین کند. درون قلب
به جلو می روید، اما در عمل – استدلال و عقل. هنگامی که حواس در
تعقل خیر و شر تربیت شد، شاید بتوان بر یک دل تکیه کرد. همانطور
که رویشها، گلها و میوهها از یک درخت زنده بهوجود میآیند، از دل
آنها تنها خوبیها شروع به ظهور میکنند که عقلاً در مسیر زندگی ما
سپرده میشوند.