11-8-2022

20-5-1401

تقويم جديد: روزه سخت

تقويم قديم: بدون روزه

 

با کلیک کردن بر روی هر یک از آیکون های صفحه می توانید درباره آن قدیس، جشن یا مناسبت مطالعه نمایید

بزرگداشت

شهيدان باسيل و تئودور از غارهاى كيف (١٠٩٨ م)

 

روز گراميداشت

تقویم جدید:    11 آگوست

تقويم قدیم:  24 آگوست


قرائت كتاب مقدس

ليتورگى الهى ؛

قرائت رساله رسولى : اول قرنتيان ١٤: ٦- ١٩

قرائت انجيل مقدس : انجيل متى ٢٠: ١٧- ٢٨

 

 

دعاى روزانه

خدا را در اعلى عليين جلال و بر روى زمين صلح و سلامتى، و در ميان مردم رضامندى باد! ای خداوند، لب و دهان مرا بگشا تا ستایش تو را اعلام نمايد. 

 

مزمور٨٨؛ 

ای یهوه خدای نجات من، شب و روز نزد تو فریاد کرده ام. دعای من به حضور تو برسد، به ناله من گوش خود را فراگیر. زیرا که جان من از بلایا پر شده است و زندگانی ام به قبر نزدیک گردیده. از فرو روندگان به هاویه شمرده شده ام و مثل مرد بی قوت گشته ام. در میان مردگان منفرد شده، مثل کشتگان که در قبر خوابیده اند، که ایشان را دیگر به یاد نخواهی آورد و از دست تو منقطع شده اند. مرا در هاویه اسفل گذاشته ای، در ظلمت در ژرفی ها. خشم تو بر من سنگین شده است و به همه امواج خود مرا مبتلا ساخته ای. آشنایانم را از من دور کرده، و مرا مکروه ایشان گردانیده ای محبوس شده، بیرون نمی توانم آمد. چشمانم از مذلت کاهیده شد. ای خداوند، نزد تو فریاد کرده ام تمامی روز. دستهای خود را به تو دراز کرده ام. آیا برای مردگان کاری عجیب خواهی کرد؟ مگر مردگان برخاسته، تو را حمد خواهند گفت؟ آیا رحمت تو در قبر مذکور خواهد شد؟ و امانت تو در هلاکت؟ آیا کارعجیب تو در ظلمت اعلام می شود و عدالت تو در زمین فراموشی؟ و اما من نزد تو ای خداوند فریاد بر آورده ام و بامدادان دعای من در پیش تو می آید. ای خداوند چرا جان مرا ترک کرده، و روی خود را از من پنهان نموده ای. من مستمند و از طفولیت مشرف بر موت شده ام. ترسهای تو را متحمل شده، متحیر گردیده ام. حدت خشم تو بر من گذشته است و خوف های تو مرا هلاک ساخته. مثل آب دور مرا گرفته است تمامی روز و مرا از هر سو احاطه نموده. یاران و دوستان را از من دور کرده ای و آشنایانم را در تاریکی.

بعد از مزمور: 

جلال بر پدر و پسر و روح القدس، اکنون و تا ابد و تا جمیع اعصار، آمین. 

هللویاه، هللویاه، هللویاه! جلال بر تو، ای خدا! (۳مرتبه)

 

پنج شنبه، دعا به رسولان مقدس و قدیس نیکولاس

 

تروپاريون ؛

ای رسولان مقدس، نزد خدای رحیمِ ما شفاعت نمایید تا بخشایش گناهانمان را به جان ما عطا فرماید!

 

كونتاكيون ؛

ای خداوند، تو واعظین استوار، آنانی که الهام الهی یافته‌اند، یعنی رسولان مقدس را به آرامش و بهره‌مندی از برکاتت وارد ساخته‌ای. زیرا زحمات و مرگ ایشان را فراتر از هر قربانی سوختنی پذیرفته‌ای، ای تو تنها کسی که از رازهای دلمان باخبری.

 


انديشه هاى قديس تئوفان خلوت نشين

  

 (اول قرنتیان 10: 12-22 ؛ متی 16: 20-24)

وقتی رسولان مقدس منجى را به عنوان پسر خدا اعتراف کردند ، او گفت: "باید ... رنج بکشد ... و کشته شود" (متی 16: 21). موضوع رسیده بود، فقط مانده بود با مرگ بر صلیب تکمیل شود. در طول پیشرفت اخلاقی مسیحیان نیز همین اتفاق می افتد. در حالی که او با نفسانيات مبارزه می کند ، دشمن هنوز امیدوار است که او را به نوعی وسوسه کند ، اما وقتی هواهاى نفسانى فروکش می کنند و دشمن دیگر قدرت تحریک آنها را ندارد ، وسوسه های بیرونی ، انواع چيزهاى بیهوده و علاوه بر این حساس ترین آنها را برمی انگیزد.

او قصد دارد این فکر را کنار بگذارد: "خوب ، چرا کار کردی و جنگیدی؟ این به درد تو نمی خورد " اما هنگامی که او جنگی را با خارج آماده می کند ، خداوند روح صبر را به کارگر خود می فرستد و قبل از اینکه دشمن بتواند هر گونه مشکلی ایجاد کند ، او در قلب وى آمادگی الهام بخشی را برای انواع رنج ها و خصومت ها مهيا می کند. و فتنه دشمن شکست می خورد. همانطور که خداوند در مورد خودش گفت: "باید رنج بکشد" ، بنابراین آنها نیز تشنگی خاصی را برای اندوه تجربه می کنند. و وقتی می آیند ، آنها را با شادی ملاقات می کند ، آنها را مى نوشد ، مانند یک تشنه که آب گوارا می نوشد.

 

 

مبانى ارتدوكس

 

در بهشت چه چیزی در انتظار مسیحیان ​​است؟

در توصیف زندگی عصر بعد نیازی به جستجوی جزئیات بیش از حد نیست. ما نه تنها این را نمی دانیم ، بلکه نمی توانیم بدانیم که نوزادان در رحم چگونه نمی توانند بفهمند زندگی بعد از زایمان چیست. اما برای تحقق این زندگی آینده و شاد بودن ، شرایط شناخته شده ای لازم است و برخلاف نوزادان در شکم مادر ، ما خود مسئول رعایت آنها هستیم.

پولس رسول شهادت می دهد: "چيزهايى را كه چشمى نديده، و گوشى نشنيده، و به خاطر انسانى خطور نمی كند ، يعنى آنچه خدا برای کسانی که او را دوست دارند مهيا کرده است" (اول قرنتیان 2: 9).

قديس سرافیم از ساروف گفت: "یک بار از خداوند خواستم که مرا به ارتباط با او هدایت کند و منزل های آسمانی خود را به من نشان دهد. و خداوند مرا از رحمت خود محروم نکرد. او آرزو و خواسته مرا برآورده کرد. بنابراین من از این منزلگاه ها مسرور شدم…. و غير ممكن است درباره شادی و شیرینی آسمانى اى که در آنجا چشیدم ، گفت." راهب سرافیم پس از سکوت طولانی ، با آه از اعماق روح خود ، دوباره به شاگرد خود گفت:" اوه ، اگر می دانستید چه شادی ، چه شیرینی در انتظار روح صالحان در بهشت ​​است ، آنگاه جرات می كرديد همه را، انواع غمها ، آزارها و تهمت ها در زندگی موقت خود را تحمل كنيد. شکرگزاری ... هیچ بیماری ، هیچ اندوه ، هیچ آهى وجود ندارد ... شادی و شیرینی وصف ناپذیری وجود دارد ، در آنجا عادلان مانند خورشید می درخشند. "

توصيه عملى

 

چه موقع کار موقت مورد رضایت خداست؟

کلاسهای موقتى و كوتاه مدت ، كه شاگرد را برای پاداشی آسمانی و ابدی آماده می کند ، هنگامی که به منظور رضایت خدا ، به منظور خدمت به دیگران در راه خدا ، به خاطر عشق مقدس و خیر عمومی انجام می شود، فوق العاده هستند و خدا را خشنود مى سازد. (قديس ایگناتیوس بریانچانینوف).

درس روز

روزی مردی در نزدیکی يك آبادى، در ورودی یک شهر از خاورمیانه نشسته بود. مرد جوانی به او نزدیک شد و پرسید: "من هرگز اینجا نبوده ام. چه جور مردمى در این شهر زندگی می کنند؟ "

پیرمرد با سؤالى به او پاسخ داد: "چه جور مردمى در شهری که تو از آنجا مى آيى بودند؟"

 - "آنها افرادی خودخواه و عصبانی بودند. با این حال ، به همین دلیل من با خوشحالی آنجا را ترک کردم." پیرمرد به او پاسخ داد: "در اینجا دقیقاً همان افراد را ملاقات خواهی کرد."

کمی بعد ، شخص دیگری به آن مکان نزدیک شد و همان سوال را پرسید: "من تازه آمده ام. پير مرد به من بگو، چه جور مردمى در این شهر زندگی می کنند؟ "

پیرمرد به همان شکل پاسخ داد: "بگو پسر جان ، مردم در شهری که از آنجا آمده ای چگونه رفتار می کردند؟"

- "اوه ، آنها روحهای مهربانى داشتند ، مهمان نواز و نجیب بودند. من هنوز دوستان زیادی در آنجا دارم و جدایی از آنها برای من آسان نبود. پیرمرد پاسخ داد: "تو مثل همان مردمان را اینجا خواهی یافت."

تاجرى که شترهایش را در آن نزديكى آب می داد ، هر دو مكالمه را شنید. و به محض اینکه نفر دوم رفت ، با سرزنش به پیرمرد روی آورد: "چگونه می توانى دو پاسخ کاملاً متفاوت برای یک سوال به آن دو نفر بدهی؟"

پیرمرد گفت: "پسرم ، هرکسی دنیای خودش را در قلب خود حمل می کند. کسی که در گذشته در آن مكانى که از آنجا آمده چیز خوبی پیدا نکرده است، در اینجا هم چیزی پیدا نخواهد کرد. و کسی که در شهر دیگری دوستان خوبى داشته، در اینجا نیز دوستان وفادار و فداکار پیدا خواهد کرد. زیرا می بینی که اطرافیان ما همان چیزی می شوند که ما در آنها می بينيم ... "