هواى
نفس غرور (هفتمین از هشت هوای نفس اصلی).
میل به شکوه زمینی، افتخارات،
ستایش، میل به جلب توجه، وابستگی بیش از حد به نظرات دیگران در مورد خود،
هوای نفس غرور است.
فضیلت مقابل آن، فروتنی است.
راهب يوحناى نردبان بر تدبیر این
هواى نفس تأکید کرد: غرور به همه چیز می چسبد: وقتی روزه می گیرم مغرور می
شوم، اما وقتی اجازه می دهم طوری روزه بگیرم که پرهیزکاری خود را از مردم
پنهان کنم، دوباره مغرور می شوم و خود را حكيم می دانم. لباس خوب مى پوشم، غرور بر من غلبه
مى كند، سکوت مى كنم، دوباره مغلوب آن می شوم. مهم نیست این نیزهی سه گانه را
چگونه پرتاب کنید، همه چیز به یک نقطه می رسد.
توصيه عملى
در صورت خطر مرگبار (از جمله در
بیمارستان، زایشگاه)، مراسم مقدس غسل تعمید را میتوان توسط یک فرد غیر
روحانی انجام داد.
در این مورد، این مسیحی ارتدوکس
باید آب (ترجیحاً مقدس) را بگیرد و سه بار روی شخص بریزد با این جمله:
"بندهی خدا (نام) تعميد مى يابد به نام پدر، آمین. و پسر، آمین.
و روح القدس، آمین."
اگر شخصی زنده بماند، روحانی
باید براى او مراسم راز تثبيت مقدس را بجا آورد.
یک پیش نیاز، تمایل شخص به
غسل تعمید است (نوزادان بر اساس ایمان والدین خود تعمید می گیرند).
درس
روز
روزی مردی بیمار صبر خود را از دست
داد و از خداوند درخواست کرد که او را از درد طاقت فرسا نجات دهد. فرشته خدا بر مصیبت دیده ظاهر شد و
فرمود:
«لازم
است یک سال بیشتر روی زمین زندگی کنی تا روحت در اثر بیماری پاک شود. اگر این برایت دشوار به نظر می
رسد، پس خداوند متعال به تو این فرصت را می دهد که در عوض سه ساعت را در
جهنم بگذرانی.
پس انتخاب کن"
بیمار بدون تردید پاسخ داد: "من
ترجیح می دهم سه ساعت را در جهنم بگذرانم." با این باور که یک سال آزمایش
روی زمین دردناک تر است.
فرشته روح مریض را در جهنم گذاشت و
گفت:
"سه
ساعت دیگه برمیگردم."
مرد بدبخت از تنها ماندن ترسید.
گریهها و فریادهای وحشتناکی از هر
طرف به گوش می رسید.
او
در تاریکی چشمان رنجور و سوزان شیاطین را تشخیص داد. زمان گذشت. بیمار لحظه به لحظه منتظر ظهور
فرشته بود، اما او نیامد. به نظر او یک قرن تمام گذشت. مرد بدبخت با از دست دادن تمام
امید به نجات، شروع به ناله و هق هق کرد. اما پس از آن تصویر معجزه آسای
فرشته دوباره در جهنم ظاهر شد. پرسید :چه بلایی سرت آمده، اى مرد؟
بیمار نیمه جان زمزمه کرد: "من نمی
دانستم که فرشتگان دروغ می گویند." تو قول دادی تا سه ساعت دیگر مرا
ببری و یک قرن تمام عذاب طاقت فرسا گذشته است."
-در مورد چی حرف میزنی مرد؟
فقط یک ساعت گذشته و تو باید دو
ساعت تا دیگر اینجا بمانی.
- نه!
او التماس کرد.
- دیگه طاقت ندارم!
من را از اینجا بیرون ببر. بهتر است سالها روی زمین زجر بکشم!
فرشته موافقت کرد: "بگذار راه تو
چنین باشد."
-
پروردگار نيك به تو رحم كند.
با این سخنان، بیمار از خواب بیدار
شد و با خوشحالی دید که دوباره روی تخت خود است.
خداوند
مهربان به ما این قدرت را عطا فرماید که همه شرایط زندگی را با صبر و
شکیبایی و بدون غر زدن تحمل کنیم. و وقتی قدرت ما کافی نیست، فرشته
نگهبان عزیزمان از ما حمایت کند و ما را تقویت نمايد.
|